قرار داده اضافه مىكند آنها با افتخار كردن
به مردگان خود، گوئى آنها را به زندگى بر مىگردانند.
2- احتمال دوم آن كه اگر چه همزه استفهامى ندارد ولى (مثل جمله قبل)
استفهام انكارى و تقدير آن چنين است: أ يرتجعون منهم بفخرهم، لهم اجسادا خوت: آيا
از گورستان مردگانشان به افتخار برمىگردند و حال آن كه جز جسدهايى درهم ريخته و
بىحركت نيستند؟
(52016- 52008)
لان يكونوا عبرا احقّ من ان يكونوا مفتخرا،
در اين جمله حضرت، آن سرزنشى را كه در مورد افتخار كردن به نام و
نشان مردگان بيان فرموده بود، مورد تاكيد قرار داده است، يعنى اين كه بايد اين
اجسام بىجان گذشتگان شما وسيله پند و عبرت شما باشند نه مايه فخر و مباهاتتان، و
در حقيقت معناى حمله قبلى را روشن مىكند.
(52040- 52017)
و لأن يهبطوا بهم جناب ذلّة،
اين جمله نيز مؤيّد همان معنا است يعنى اين كه از ديدن گورهاى
مردهها بايد انسان متواضع شود و به خوارى خود پى ببرد، كه لازمه آن، كوچكى در
برابر عزّت و ارجمندى خداوند است، و اين كه مردگان مايه عبرت باشند خردمندانهتر
است از آن كه سبب افتخار و مباهات باشند. كلمه «ابصار» به «عشوه» اضافه شده است،
زيرا كه ميان آنها مناسبتى وجود دارد، و آن چنين است كه آنان با ديدههاى دلشان كه
پرده ناآگاهى و جهل نسبت به احوال مردگان آن را فرا گرفته بود، به آنها مىنگرند و
در اين راه ناآگاهانه و كوركورانه سير مىكنند.
(52052- 52041)
و لو استنطقوا .. لقالت،
يعنى اگر از مردگان راجع به اوضاع پس از مرگ بپرسى، با زبان حال چنين
و چنان خواهند گفت.
در زمينه پاسخ مردگان دو احتمال وجود دارد، يكى اين كه از جمله:
لقالت تا ... فيما خرّبوا جواب و زبان حال مردگان باشد، و احتمال
دوم، آن كه