سرد و بر طرف كردن مايههاى سردى با داروهاى
گرم پناه برد، پس سردى جز زياد كردن حرارت، و گرمى غير از افزايش مايه سردى، دردى
را براى او درمان نكرد، و با آن همه داروهاى متناسب، حدّ اعتدالى در مزاح او پيدا
نشد مگر آن كه دردهاى او را طولانى كرد، تا آن جا كه طبيبش خسته شد و پرستارش از
او فراموش كرد و خانوادهاش از بيان درد او ناتوان و از پاسخگويى به كسانى كه حال
او را جويا مىشدند عاجز شدند، و پيش او از خبر اندوهبارى كه پنهان مىكردند
نظرهاى گوناگونى اظهار مىداشتند: يكى مىگفت: حال او همين است كه هست، و ديگرى به
آنها نويد خوب شدن او را مىداد، و سوّمى با يادآورى گذشتگان پيش از او، اطرافيان
را به صبر و بردبارى در مرگ او، وادار مىكرد.
در حالى كه اين چنين در شرف جدايى از دنيا و ترك دوستان بود، ناگهان
او را اندوهى فرا گرفت كه قواى ادراكى او از كار افتاد و زبانش خشك شد و حتّى از
پاسخ دادن به برخى پرسشهاى مهمّى كه قبلا مىدانست عاجز و ناتوان شد، و در برابر
نداهاى دادخواهى از جانب كسانى كه مورد احترام او و يا از كودكانى كه مورد ترحم او
بودند كه فرياد آنان دل او را به درد مىآورد، گوشهايش كر شده بود، سختيهاى مرگ دشوارتر
از آن است كه به وصف در آيد و يا با خردهاى مردم دنيا قابل درك باشد و درست در
آيد.»
[شرح]
(51985- 51970) در اين فصل از سخنان امير المؤمنين عليه السلام چند
فايده است:
1- فايده اول [1] آن
كه «لام در يا له» حرف جرّ، براى تعجب است، چنان كه گاهى گفته مىشود: «يا
للدّواهى»، چه مصيبتهايى، جار و مجرور، منادا و در محلّ نصب مىباشد (اين معنى در
صورتى است كه عبارت خطبه «يا له مراما» باشد) و يا مراما نيز روايت شده است. كلمات
مراما، زورا و خطرا، تميز و
[1] شارح از چند فايده كه در اول متذكّر شده فقط يك فايده را به
روشنى يادآور شده و تا آخر شرح اين خطبه مطلب ديگرى به عنوان فايده ياد نكرده است.
(مترجم)