آمادگى و شايستگى آن را پيدا مىكند، او را
از ظلمات نادانى رهايى مىدهد.
(39900- 39885)
فرموده است: و يخلده فيما اشتهت نفسه.
دليل اين گفتار قول خداوند متعال است كه فرموده است: «لا يَسْمَعُونَ حَسِيسَها وَ هُمْ فِي مَا[1]» مراد از منزل كرامت، جايگاه با بركتى
است كه خداوند دستور درخواست آن را به بندگان خود داده و فرموده است: «قُلْ رَبِّ أَنْزِلْنِي مُنْزَلًا مُبارَكاً وَ أَنْتَ خَيْرُ
الْمُنْزِلِينَ[2]» منظور از سرايى كه براى خود برگزيده
بهشت است و اين كه خداوند آن را به خود نسبت داده براى بزرگداشت بهشت و برانگيختن
رغبت و شوق دست يافتن به آن است و حسن اين نسبت روشن است، زيرا باغهاى محسوس دنيا
عاليترين جاهايى است كه براى نشيمن برگزيدهترين و شريفترين مردم در نظر گرفته
مىشود، امّا باغ يا بهشت معقول، كيفيّت آن بستگى به درجات وصول و ميزان برخوردارى
انسان از معارف الهى دارد، همان معارفى كه مايه سعادت و سرور و لذّت كامل است. اين
بهشت معقول همه شرايط عقلى و امتيازهاى روحى را براى اين كه جايگاه دوستان خدا و
خاصّان او و فرشتگان و پيامبرانش باشد داراست و معمولا اگر پادشاهى نظرش بر اين
قرار گرفت كه ساختمانى براى سكونت خويش و نزديكان خود بنا كند، گفته مىشود كه اين
ساختمان به شاه اختصاص دارد و او آن را بر پا كرده است، بارى از ظاهر اين گفتار بر
مىآيد كه بهشت در آسمانهاست و عرش بر روى آن قرار دارد، و در اين سخن نيز نكته
لطيفى است. زيرا مىدانيم كه از اطلاق عرش گاهى فلك نهم اراده مىشود و زمانى
منظور از عرش، عقل اوّل است به اعتبار اين كه صور همه موجودات در آن است و به همه
آنها احاطه دارد و حامل معرفت صانع نخستين جلّ و علا مىباشد، و گاهى هم مراد از
عرش سلطنت و عظمت پروردگار است، واژه
[1] سوره انبياء (21) آيه (102) يعنى: ... و آنان در آنچه دلشان
بخواهد جاودانه متنعّم مىباشند.
[2] مؤمنون (23) آيه (29) يعنى: بگو پروردگارا ما را در منزلگاهى
مبارك فرود آر و تو بهترين فرود آورندگانى.