responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه شرح نهج البلاغه نویسنده : ابن ميثم بحرانى ت محمدى مقدم و نوايى    جلد : 3  صفحه : 663

از اين شرح داده‌ايم.

3- لفظ ربيع (بهار) است، استعاره آن بدين مناسبت است كه دلها به سبب قرآن زنده و شكوفا مى‌شود همچنان كه چهار پايان در فصل بهار به زندگى نوى دست مى‌يابند.

4- واژه ينابيع (سرچشمه‌ها) براى قرآن استعاره شده است، زيرا هنگامى كه در قرآن تدبّر شود، و در آيات آن دقّت و بررسى گردد، مانند آب كه از چشمه‌ها جوشان و سرازير مى‌گردد، دانشهاى بسيارى از آن ريزان مى‌شود كه مى‌تواند انسان از آنها سود برد.

5- ديگر واژه جلاء (روشنى) است، وجه استعاره اين لفظ براى قرآن اين است كه همان گونه كه صيقل به آينه جلا و روشنى مى‌دهد قرآن هم هنگامى كه مورد تدبّر و انديشه قرار گيرد و معانى آن فهم گردد زنگار جهالت را از صفحه دل مى‌زدايد و به آن روشنى مى‌بخشد.

اگر گفته شود: چرا فرموده است: براى دل، غير از قرآن روشنى و جلايى نيست با اين كه علوم ديگر نيز مايه روشنى قلب است؟

به اين پرسش به دو گونه مى‌توان پاسخ داد:

اوّل- دانشهايى كه دل را جلا مى‌دهد و زنگار اوهام را از آن مى‌زدايد دانشهايى است كه انسان را براى سير الى اللّه آماده مى‌كند، و به منتها درجه كمال نفسانى مى‌رساند مانند علوم الهى و علم اخلاق و علم احوال معاد، و در اين زمينه دانشى نيست مگر اين كه اصل و ريشه آن در قرآن موجود بوده و از آن گرفته شده است.

دوّم- اين كه آن حضرت زمانى اين مطلب را بيان فرموده است كه علمى مدوّن و در دسترس نبوده و براى مسلمانان جز قرآن كريم راهى براى استفاده اين مطالب وجود نداشته است، در اين صورت جز قرآن چيزى براى زدودن زنگار دل و روشنى آن نيست.

نام کتاب : ترجمه شرح نهج البلاغه نویسنده : ابن ميثم بحرانى ت محمدى مقدم و نوايى    جلد : 3  صفحه : 663
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست