امام (ع) متذكّر مىشود: چنين كسى تقصير و گناه از پيش روى او در
مىآيد، زيرا كمالاتى را كه او بر حسب درك خود در پى آنهاست به سبب نقصان تجربه و
نارسايى انديشه و ناآگاهى به آنها دست نمىيابد، اين ناكامى او در رسيدن به مقصود،
و تكاپوى او در اين راه به در آمدن گناه و تقصير از پيش روى او تشبيه و تعبير شده
است.
(37747- 37740)
فرموده است: حتّى يعرف ما أنكر و ينكر ما عرف.
اين بيان به آثار و نتايجى اشاره دارد كه نارسايى و ناآگاهى او به
بار مىآورد، و آن عبارت از درهم ريختگى فكر، و صدور حكم، بدون داشتن بينش لازم
مىباشد، گاهى مىپندارد چيزى را كه انكار كرده و نمىشناسد كاملا به حقيقت آن
دانا و آگاه است، و زمانى ديگر آنچه را مىشناخته و حكم به صحّت آن داده بر اثر
خيالى كه در او پديد آمده انكار مىكند.
(37768- 37748) سپس امير مؤمنان (ع) مردم را به دو دسته تقسيم
مىكند، دستهاى كه پيرو شريعتند، شرعة يعنى راه و روش، و مراد از آن راه دين است
و دسته ديگر بدعتگذارند، اين دسته براى آنچه از پيش خود پديد آوردهاند، هيچ گونه
دليل قابل اعتمادى از كتاب خدا و سنّت ندارند، و هيچ پرتوى از برهان كه بتواند در
ظلمات جهل راهنما و رهگشا باشد به همراه آنها نيست، تقسيم مردم به اين دو دسته
براى اين است كه شنوندگان به گروهى كه برترى دارند بپيوندند.
(37797- 37769)
فرموده است: إنّ اللّه سبحانه لم يعظ أحدا بمثل هذا القران.
اين سخن بازگشت به بيان فضايل قرآن است، و در اين باره واژههايى
استعاره فرموده است:
1- واژه حبل (ريسمان) است كه با صفت متين (استوار) آن را ترشيح داده
است، مناسبت اين استعاره را ما بارها گفتهايم.
2- ديگر صفت أمين (امانتدار) است كه وجه استعاره اين كلمه را نيز
پيش