قلب است خوددارى كند، زيرا ارتكاب اين اعمال
را نشانه عدم اقرار و اعتقاد به شهادتين و نداشتن ايمان كامل مىدانيم، و آشكار
است كه هيچ كارى بى آن كه لوازم آن فراهم شود استقامت نمىيابد.
(37645- 37625)
فرموده است: فمن استطاع ... تا فليفعل.
امام (ع) در اين بيان دستور مىدهد كه كوشش كنند خداوند را با حالاتى
كه او ذكر مىكند ديدار كنند، حالات مذكور اين است كه دست او به خون مسلمانان
آلوده نباشد، يعنى: كسى از مسلمانان را نكشته باشد، همچنين دست تعدّى به اموال مسلمانان
دراز نكرده باشد، يعنى از ارتكاب ظلم و ستم مصون بوده باشد، ديگر اين كه زبان
تعرّض به آبرو و حيثيّت مسلمانان نگشوده باشد و مراد از اين غيبت و ناسزاگويى است،
و خوددارى از اين امور را به استطاعت و امكان موكول فرموده است، زيرا توانايى بر
ترك اين امور بر حسب افراد و زمان و مكان شدّت و ضعف دارد هر چند واجب است اين
اعمال در همه احوال ترك شود و سختترين اين احوال، غيبت و بدگويى است زيرا گاهى
پرهيز از آن ممكن نيست، حديث پيامبر اكرم (ص) كه فرموده است: مسلمان كسى است كه
مسلمانان از دست و زبانش آسوده باشند [1] اشاره به همين موضوع است، منظور از آسودگى از دست او اين است كه به
خون و مال مسلمانان، دست دراز نكند، و آسودگى از زبانش عبارت از مصون ماندن
مسلمانان از تعرّض او به آبرو و اعراض آنها و غيره است كه اعمّ از آن مىباشد. يكى
از حكما گفته است: اگر كسى بداند كه زبان عضوى از اعضاى اوست كمتر آن را به كار
مىگيرد، و حركت دادن پى در پى آن را زشت مىشمارد چنان كه ناپسند مىشمارد كه سر
و شانه خود را پياپى به حركت در آورد.