است: اوّل اين كه بايد نيرومندترين مردم،
عهدهدار امر خلافت شود، و آن حضرت در سياست و اداره امور مملكت از همگان
نيرومندتر، و در شناخت شرايط و موقعيّتها و چگونگى تدبير امور شهرها و اداره جنگها
از همه كس داناتر، و به سبب داشتن اين صفات شجاعترين و دليرترين مردم بوده است.
دوم اين كه زمامدار بايد بيش از ديگران دستورهاى خداوند را در امور خلافت به كار
بندد.
و اين كار مستلزم آن است كه امام در اصول و فروع دين داناتر از
ديگران باشد تا هر كارى را در جاى خود انجام دهد، همچنين لازمه اين امر، حفظ و
مراعات شديد حدود الهى و عمل به آنهاست و اين خود مستلزم آن است كه از همه افراد
مردم زاهدتر و پارساتر و عادلتر باشد، و چون همه اين فضيلتها در وجود آن حضرت
مجتمع بود، با اين سخن اشاره به نفس نفيس خويش فرموده است.
(36491- 36485) 2- احكامى است در باره كسى كه پس از انعقاد بيعت با
امام فتنه انگيزى و آشوبگرى كند كه بايد در آغاز به نرمى او را راضى كنند و
بخواهند كه به راه حقّ باز گردد، پس از اين اگر امتناع ورزد بايد با او پيكار شود،
و اين حكم به مقتضاى گفتار خداوند متعال است كه فرموده است:
«وَ إِنْ طائِفَتانِ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ اقْتَتَلُوا فَأَصْلِحُوا بَيْنَهُما[1]».
(36524- 36492) 3- در چگونگى برگزيدن امام از طريق اجماع است كه آن
را طىّ عبارت:
و لعمري تا ما إلى ذلك سبيل بيان فرموده است، و مفهوم آن اين است كه
در اجماع شرط نيست همه مردم حتّى مردم عامى در آن شركت داشته باشند، زيرا اگر
مشروط به اين شرط باشد هرگز اجماع متحقّق و منعقد نخواهد شد، و لازم مىآيد امامت
هيچكس به صحّت صورت نگيرد، براى اين كه اجتماع همگى مسلمانان از اطراف و اكناف روى
زمين امرى متعذّر و غير ممكن است، بلكه آنچه در
[1] سوره حجرات (49) آيه (9) يعنى: هرگاه دو گروه از مؤمنان با
يكديگر به جنگ برخاستند ميان آنان آشتى برقرار كنيد.