بسيارى از ورطههاى هلاكت دنيوى است حفظ
مىكند، و در آخرت نيز وى را از آثار و ثمرات اين صفات زشت و ملكات پست كه مستلزم
عذاب دردناك الهى است مصون مىدارد، همچنين آن حضرت به صفت زشت فجور (آلودگى به
گناه) كه عبارت از نقصان عفّت است اشاره مىكند و براى آن واژه حصن ذليل را
استعاره فرموده است، يعنى فجور سرايى است زبون كه فاقد ايمنى است وجه استعاره اين
است كه فجور و تبهكارى مستلزم ارتكاب اعمالى است كه ضدّ تقوا و پرهيزگارى است، و
چون اين واژه در مقابل عفّت قرار دارد لازم است در اين جا تقوا به عفّت و زهد كه
جنبه خوب و پسنديده صفت بهيمى و شهوانى انسان است تخصيص و تفسير گردد.
پس از اين امام (ع) يكى ديگر از فضيلتهاى تقوا را بيان مىكند كه آن
قطع كننده و بر كننده نيش زهرآلود گناهان است، واژه حمة براى خطاها و گناهان
استعاره شده، زيرا همان گونه كه نيش كژدم يا زهر آن موجب اذيّت و آزار است گناهان
نيز در آخرت موجب شكنجه و عذاب است، برخى حمة را با تشديد نقل كردهاند كه در اين
صورت مراد شدّت و سختى گناهان است، زيرا در تعبير حمّة الحرّ مراد شدّت گرماست اين
كه تقوا نيش زهرآگين سختى و بدبختى گناهان را قطع، و آثار آن را محو مىكند روشن
است و نيازى به توضيح و تفسير ندارد.
امام (ع) پس از آن كه تقوا و پرهيزگارى را بركننده و از بيخ برآرنده
مادّه و ريشه گناهان معرّفى فرموده از نظر اين كه تقوا موجب اصلاح قواى عملى انسان
است به صفت يقين كه موجب اصلاح قواى نظرى و سبب وصول به هدف نهايى و عاليترين
مقاصد انسانى است اشاره مىفرمايد، زيرا انسان اگر به وسيله يقين به كمال قواى
نظرى، و به سبب تقوا به اصلاح قواى عملى دست يابد به هدف عالى و مقصد نهايى كه
وصول به درجه كمال انسانى است نائل شده است.
سپس آن حضرت شنوندگان را بيم مىدهد كه در باره آنچه نزد آنها عزيزتر
و محبوبتر است از خداوند بترسند، در اين سخن اشاره است به اين كه نفس آدمى