responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه شرح نهج البلاغه نویسنده : ابن ميثم بحرانى ت محمدى مقدم و نوايى    جلد : 3  صفحه : 411

اعمال اينها رقابت براى به دست آوردن هر چه بيشتر جيفه دنياست، واژه تكالب (به روى يكديگر پريدن) را براى نزاع و كشمكش آنها با يكديگر به خاطر دنيا استعاره آورده و اين به مناسبت شباهتى است كه احوال آنها با سگان دارد كه بر سر مردار با يكديگر گلاويز مى‌شوند، واژه جيفه را براى دنيا استعاره فرموده، و با ذكر واژه مريحه كه به معناى گنديده و متعفّن است به آن ترشيح داده است، و اين به سبب لزوم نفرت و دورى جستن از آن است، زيرا مستلزم آزار و اذيّت كسانى است كه خواستار آنند، و خردمندان به همان گونه كه از مردار گنديده مى‌گريزند از دنيا پرهيز مى‌كنند و از آن دورى مى‌جويند.

سپس امام (ع) با ذكر اين كه بزودى تابع از متبوع و رهبر از پيرو بيزارى خواهد جست به سپرى شدن سريع دنيا اشاره مى‌كند، و معناى اين سخن اين است كه هر يك از اين دو دسته از ديگرى اظهار بيزارى و نفرت خواهد كرد، چنان كه خداوند متعال فرموده است‌ «إِذْ تَبَرَّأَ الَّذِينَ اتُّبِعُوا مِنَ الَّذِينَ اتَّبَعُوا [1]» و نيز فرموده است: «قالُوا ضَلُّوا عَنَّا بَلْ لَمْ نَكُنْ نَدْعُوا مِنْ قَبْلُ شَيْئاً [2]» گفته شده كه مراد از بيزارى كه در گفتار امام (ع) است، تبرّى جستن از اين طايفه در هنگام پديد آمدن دولت عبّاسيان است، زيرا عادت مردم بر اين جارى است كه از حاكمان معزول دورى مى‌جويند، بويژه اگر از گروهى كه اين حاكمان را بر كنار كرده و يا به قتل رسانيده‌اند بيمناك باشند كه در اين صورت با بغض و كينه از يكديگر جدا مى‌شوند، زيرا دوستى و الفت آنها بنا به اغراض دنيوى و مطامع مادّى بوده كه با عزل آنها از ميان رفته است، از اين رو هنگام ديدار به لعن يكديگر مى‌پردازند، برخى هم گفته‌اند كه منظور همان بيزارى جستن در روز قيامت است.

(30299- 30283)

فرموده است: و عن قليل ... تا عند اللّقاء.


[1] سوره بقره (2) آيه (166) يعنى: در آن هنگام رهبران از پيروان خود بيزارى مى‌جويند.

[2] سوره غافر (40) آيه (74) يعنى: آنها مى‌گويند همه از نظر ما محو شدند بلكه ما پيش از اين اصلا چيزى را پرستش نمى‌كرديم.

نام کتاب : ترجمه شرح نهج البلاغه نویسنده : ابن ميثم بحرانى ت محمدى مقدم و نوايى    جلد : 3  صفحه : 411
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست