responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه شرح نهج البلاغه نویسنده : ابن ميثم بحرانى ت محمدى مقدم و نوايى    جلد : 3  صفحه : 356

نيك شخص باشد، زيرا آنچه انسان در هر موقع بدان شناخته مى‌شود كارهاى نيك و بد و يا شهرت و آوازه زشت و زيباى اوست كه در ميان مردم باقى مانده است، و اگر اثرى از او زنده و بر جاى بماند، اثر ديگر او كه پيش از اين بدان مشهور بوده از ميان مى‌رود، و به دست فراموشى سپرده مى‌شود، همچنين در صحّت و بيمارى بدن و فزونى و كاستى عمر و ايّام آن، امر جديدى برايش پيش نمى‌آيد مگر اين كه هر تازه‌اى را كه به دست آورده، نوى او كهنه گشته، و اگر عمر فزونى يافته، بدن كاستى گرفته، و در پى جوانى پيرى فرا رسيده، و آينده به گذشته تبديل شده است، همچنين چيزى براى او نمى‌رويد مگر اين كه آنچه را درو كرده از كف بدهد، واژه نابتة (روينده) براى فرزندان و خويشاوندان كه زاده مى‌شوند، و واژه محصوده (درو شده) را براى پدران و افراد خاندان كه مى‌ميرند استعاره آورده و از اين رو فرموده است: و قد مضت أصول يعنى: پدران كه ريشه وجود ما هستند در گذشته‌اند و ما شاخه‌هاى آنهاييم و در پى آن با شگفتى مى‌پرسد آيا شاخه را پس از نابودى ريشه دوامى هست؟ ابو العتاهيّه در اين باره گفته است:

هر زندگى به مرگ مى‌انجامد- و هر نوى دگرگون و كهنه مى‌شود- چگونه شاخه‌ها روزى باقى بماند و حال آن كه ريشه‌هاى آن پيش از اين گداخته و از ميان رفته است‌ [1].

از اين خطبه است:

وَ مَا أُحْدِثَتْ بِدْعَةٌ إِلَّا تُرِكَ بِهَا سُنَّةٌ- فَاتَّقُوا الْبِدَعَ وَ الْزَمُوا الْمَهْيَعَ- إِنَّ عَوَازِمَ الْأُمُورِ أَفْضَلُهَا- وَ إِنَّ مُحْدَثَاتِهَا شِرَارُهَا (29000- 28980)

[لغات‌]

(مهيع): راه گشاده (عوازم): جمع عوزم، زن سالخورده‌


[1]

كلّ حياة إلى ممات‌

و كلّ ذي جدّة يحول‌

كيف بقاء الفروع يوما

و ذوّب قبلها اصول‌

نام کتاب : ترجمه شرح نهج البلاغه نویسنده : ابن ميثم بحرانى ت محمدى مقدم و نوايى    جلد : 3  صفحه : 356
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست