responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه شرح نهج البلاغه نویسنده : ابن ميثم بحرانى ت محمدى مقدم و نوايى    جلد : 3  صفحه : 315

را ديگران نمى‌دانند مى‌داند، و نيز در حكم جمله معترضه است مانند آنچه خداوند متعال فرموده است: «فَلا أُقْسِمُ بِمَواقِعِ النُّجُومِ وَ إِنَّهُ لَقَسَمٌ لَوْ تَعْلَمُونَ عَظِيمٌ إِنَّهُ لَقُرْآنٌ كَرِيمٌ‌ [1]» كه جمله و إنّه لقسم معترضه است.

(27889- 27882)

فرموده است: يأخذ الوالى من غيرها عمّالها.

گويا امام (ع) پيش از اين، در باره اقوامى كه داراى پادشاهى و فرمانروايى بوده‌اند سخن رانده، و در دنباله آن بيان مى‌كند كه آن حكمرانى كه خواهد آمد از آن اقوام و طايفه‌ها نيست، و بدين طريق به امام منتظر (ع) اشاره مى‌كند. يأخذ عمّالها على مساوى أعمالها يعنى: آنان را مورد بازخواست قرار داده، گناهان و خطاهاى آنها را كيفر مى‌دهد.

(27895- 27890)

فرموده است: و تخرج الأرض أفاليذ كبدها.

امام (ع) واژه كبد (جگر) را براى گنجها و خزاين زمين استعاره فرموده است، براى اين كه گنجهايى كه در اندرون زمين نهفته است، مانند كبد يا جگر در بدن انسان پنهان و پر ارج است، ذكر افاليذ (پاره‌ها) براى ترشيح اين استعاره است، در حديثى كه از پيامبر خدا (ص) نقل شده عينا چنين آمده است كه «و قادت له الأرض أفلاذ كبدها» يعنى: زمين پاره‌هاى جگرش را براى او مى‌برد، برخى از مفسّران آيه شريفه‌ «وَ أَخْرَجَتِ الْأَرْضُ أَثْقالَها [2]» را بر همين معنا تفسير كرده‌اند، در باره اين كه چگونه زمين گنجها و وديعه‌هاى گرانبهاى خود را بيرون مى‌آورد، برخى از پژوهشگران گفته‌اند: گفتار امام (ع) اشاره به اين است كه همه پادشاهان و فرمانروايان روى زمين كليدهاى كشور و قلمرو حكومت خود را خواه و ناخواه به او تسليم، و گنجينه‌ها و ذخاير خود را به سوى وى فرستاده تقديم او مى‌كنند، و بطور مجاز اخراج اين اشيا به زمين نسبت داده شده است، زيرا منابع‌


[1] سوره واقعه (56) آيه (75) يعنى: سوگند به موقع نزول ستارگان، و اين قسم اگر بدانيد سوگند بزرگى است، همانا اين قرآن بسيار گرامى است.

[2] سوره زلزلة (99) آيه (2) يعنى: و زمين بارهاى سنگين خود را بيرون افكند.

نام کتاب : ترجمه شرح نهج البلاغه نویسنده : ابن ميثم بحرانى ت محمدى مقدم و نوايى    جلد : 3  صفحه : 315
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست