است، پيوسته در تشويش از دست دادن مطلوب و
يا از ميان رفتن محبوب است.
6- اين كه پايان قدرت و نيرومندى مردم دنيا ناتوانى و سستى است، چنان
كه خداوند متعال فرموده است: «ثُمَّ جَعَلَ مِنْ
بَعْدِ قُوَّةٍ ضَعْفاً وَ شَيْبَةً[1]»
يكى از صلحا و نيكان در باره زهد و بىميلى به دنيا گفته است: آيا آن زندگانى كه
آميخته به درد و بيمارى، و رو به پيرى، و منتهى به نابودى، و در پى آن پشيمانى است
شايسته دلبستگى است؟ سپس امام (ع) نهى مىكند از اين كه مردم به آنچه در دنيا
خوشايند و دلپسند آنهاست فريفته شوند، بدين سبب كه خوشيها و لذّات دنيا زودگذر و
ناپايدار است، و آنچه براى انسان شايسته رغبت و دلبستگى است چيزى است كه پيوسته به
همان گونه كه هست باقى بماند، و از زوال و تغيير مصون باشد. اشاره آن حضرت به اين
كه اندكى از اينها شما را همراهى مىكند كفن و امثال آن است، (19906- 19874) سپس
امام (ع) دعا مىكند براى كسانى كه مىانديشند و از انديشه خود سود برده به وسيله
آن عبرت مىگيرند، بدين معنا كه ذهن را به آنچه حقّ و سزاوار است منتقل مىسازند
كه همان وجوب ترك دنيا و كار و كوشش براى آخرت است، و اين توجّه و انتقال ذهن موجب
ادراك حقّ و مشاهده با چشم باطن براى او خواهد بود.
به دنبال اين مطلب امام (ع) متاع موجود دنيا را به معدوم، تشبيه
فرموده است براى اين كه مردمان را گوشزد فرمايد كه آنچه موجود است بزودى معدوم
خواهد شد، و گويا وجود آن بر اثر سرعت زوال و نابودى، همانند عدم است، همچنين عدم
حضور آخرت را در حال حاضر، و ثوابها و عقابهايى كه در آن عايد انسان مىشود، به
سبب اين كه بزودى موجود و عايد خواهد شد، به وجود حاضر و دائم تشبيه، و با جمله كلّ
معدود منقض پايان گرفتن عمرها را كه از روزها و ساعتها و نفس بر آوردنها تشكيل شده
گوشزد فرموده است.
[1] سوره روم (30) آيه (54) يعنى: سپس بعد از نيرومندى ناتوانى و
پيرى را قرار داد.