وَ الْأَرْضِ^[1]»
ابن عبّاس و مقاتل [2]
گفتهاند: مراد از كليدهاى آسمانها و زمين، روزى و رحمت پروردگار است، ليث [3] گفته است: قلاد به معناى خزانه است، و مراد از
مقاليد آسمانها و زمين، خزانههاى آنهاست.
واژه قذف (انداختن) بطور مجاز براى اين معنا به كار رفته كه: آسمانها
و زمينها و همگى اسباب و عواملى كه در ارتباط با آنها در اين جهان وجود پيدا
مىكند، و مايه رزق و روزى و شمول رحمت و بركت براى آفريدگان مىگردد همه تسليم
قدرت اويند، و يوغ امكان و نياز به ساحت قدس او را در گردن دارند.
همچنين بنا بر رأى ابن عبّاس واژه مفاتيح (كليدها) براى اسباب و انگيزههايى
كه باعث پيدايش روزى و رحمت براى آفريدگان مىشود استعاره شده است مانند حركات
آسمانى و اتّصال برخى ستارگان به يكديگر، و استعدادهايى كه در زمين براى روييدن
نباتات و جز اينها قرار داده شده است و جهت استعاره اين است كه اين اسباب و عوامل
با آماده ساختن موادّ ارضى، ابواب خزاين جود و بخشش الهى را بر روى آفريدگان
مىگشايند، و به منزله كليد درهاى بسته در جهان محسوس مىباشند، بديهى است همه اين
كليدها به دست پروردگارند، و گردش همه اين اوضاع بسته به مشيّت و اراده اوست، و
بنا بر گفتار ليث واژه خزاين براى موادّ و استعدادهاى آسمانها و زمينها استعاره
شده و جهت آن اين است كه تمام پديدهها و رخدادها مانند ارزاق و جز آن بالقوّة يا
بالفعل در آنها وجود دارد، همان گونه كه در خزانهها آنچه مورد نياز است موجود
مىباشد، و اين كه درختان سر سبز در بامداد و شامگاه او را سجده و نيايش مىكنند،
مراد خضوع و تذلّل آنها در برابر قدرت
[1] سوره شورى (42) آيه (12) يعنى: كليدهاى آسمانها و زمين از آن
اوست.
[2] ابو الحسن مقاتل بن سليمان بن بشر خراسانى مروزى از مفسّران
مشهور است كه مذهب زيديّه داشته و در سال 150 ه در بصره در گذشته است، به فرهنگ
دهخدا رجوع شود. (مترجم)
[3] ليث بن مظفّر بن نصر بن سيّار از ياران خليل بن احمد نحوى
عروضى بصرى است و خليل در سال 175 ه وفات كرده است. همان مأخذ (مترجم)