بد است، زيرا مايه هلاكت او در آخرت خواهد
بود، امّا براى كسى كه نسبت به آن بد گمان است، و خود را از فريب و نيرنگ آن در
امان نمىبيند و پيوسته از آن در بيم و هراس، و براى آخرت خود كار مىكند، خانهاى
خوب و دلپسند مىباشد زيرا وسيله سعادت او در آخرت است.
امام (ع) پس از آن به مردم دستور مىدهد، بر طبق يقين و آگاهى كه بر
ترك و جدايى دنيا دارند، عمل كنند، زيرا آنچه باعث كار نكردن براى آخرت مىشود،
اشتغال به دنيا و سرگرم شدن به آن است، ليكن كسى كه داناست به اين كه جدائى از
دنيا حتمى است و مىداند چه عذابهاى دردناكى براى آنهايى كه كار آخرت را
نكردهاند، آماده شده است توجّه به اين حقيقت او را از دنيا روگردان و به كار و
كوشش در جهت تحصيل ثوابهاى اخروى وا مىدارد، سپس امام (ع) براى مزيد تنبّه آنها
اوضاع گذشتگان را يادآورى مىفرمايد كه چگونه پس از رفتن از دنيا احوال آنها
دگرگون گشته، و آنچه را مايه انس و الفت زندگان، و از عادات و لوازم استراحت آنان
بوده از دست دادهاند، زيرا از جمله عادات و رسوم آنها بوده كه اگر سوار مىشدند،
آنها را راكبان (سوارگان) مىگفتند، و اگر در جايى فرود مىآمدند آنها را ضيفان
(ميهمانان) مىناميدند، و اگر همسايه كسى مىشدند دعوت او را اجابت و از وى دفع
ستم مىكردند و اگر باران براى آنها مىآمد شادمان مىشدند، و اگر دچار خشكسالى
مىشدند نوميد مىگشتند، همچنين اگر نزديك و خويشاوند بودند به ديدار يكديگر
مىشتافتند، و در برابر كينهتوزيها بردبارى مىكردند، و در مقابل حسد ورزيها
ناآگاهى نشان مىدادند، هم مىترسيدند و هم اميدوار بودند، امّا سرانجام همه اين
صفات از آنها گرفته شده و به آنچه ضدّ اين صفات است شناخته شدهاند.
(23001- 22972)
12- فجاءوها كما فارقوها
يعنى: روزى كه به دنيا آمدند و در آن زندگى را شروع كردند، با روزى
كه از آن بيرون رفتند، و از آن جدا شدند با يكديگر شباهت دارد، از جمله وجوه شباهت
اين آغاز و انجام، لختى و پا برهنگى انسان در