responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه شرح نهج البلاغه نویسنده : ابن ميثم بحرانى ت محمدى مقدم و نوايى    جلد : 3  صفحه : 113

گفتار خود آگاهى مى‌دهد كه در هنگام مردن، زبان پيش از چشم و گوش از كار مى‌افتد و مى‌فرمايد: فحيل بين أحدهم و بين منطقه، و إنّه لبين أهله ينظر ببصره و يسمع باذنه على صحّة من عقله، سپس توجّه مى‌دهد كه گوش بعد از زبان و پيش از چشم از كار باز مى‌ماند، و چشم با بيرون رفتن روح از بدن از كار مى‌افتد چنان كه فرموده است: حتّى خالط سمعه تا آن جا كه مى‌فرمايد: يرى حركات ألسنتهم و لا يسمع رجع كلامهم و اين آگاهى بنا به دانشى است كه امام (ع) به اسرار طبيعت دارد، و بايد دانست كه گفتار آن حضرت در اين مورد اطلاق و كليّت ندارد، بلكه مراد آن بزرگوار برخى از مردم و غالبا كسانى است كه به مرگ طبيعى مى‌ميرند و اعضاى حواسّ مذكور بدين صورت از كار مى‌افتد، و گرنه ممكن است عارضه‌اى به نيروى بينايى انسان دست دهد كه پيش از گوش و زبان از كار بيفتد.

بررسى علل و اسباب مرگ نشان مى‌دهد كه علّت عمومى و آشكار آن از ميان رفتن حرارت غريزى است بر اثر منتفى شدن رطوبت اصلى بدن كه از آن آفريده شده‌ايم، و از ميان رفتن اين رطوبت و منتفى شدن حرارت غريزى موجب خشك شدن و از كار افتادن بدن است و گاهى عوامل خارجى از قبيل هوا يا داروهاى گرم و خشك و مانند اينها به اين جريان كمك مى‌كند، از اين رو هر عضوى كه طبيعت آن خشك‌تر و سردتر باشد به مرگ و نابودى نزديكتر است، بنا بر اين زبان كه آلت گويايى است از گوش كه آلت شنوايى است به فنا و نيستى نزديكتر مى‌باشد زيرا زبان از اعصاب محرّكه و مركّبه و گوش از اعصابى كه در خدمت حسّ است تشكيل شده است، و پزشكان اتّفاق دارند كه اعصاب محرّكه خشك‌تر و سردتر از ديگر اعصاب است زيرا اين اعصاب، مربوط به قسمت مؤخّر مغز مى‌باشند، در صورتى كه اعصابى كه در خدمت حواسّ قرار دارند، بيشتر

نام کتاب : ترجمه شرح نهج البلاغه نویسنده : ابن ميثم بحرانى ت محمدى مقدم و نوايى    جلد : 3  صفحه : 113
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست