مخاطب حضرت در اين مورد گروهى ظاهر بينى
مىباشند، كه لزوما بايد بدريافتهاى خود بسنده نمايند و از تحقيق در كنه ذات حق كه
از حيطه انديشه انسانى فراتر است باز ايستند. هر چند حقيقت كلام آن بزرگوار را
خداوند مىداند و بس.
(15881- 15879)
قوله عليه السلام: هو القادر الّذى اذا ارتمت إلى آخره
اين سخن امام (ع) اشاره به اوصاف حق تعالى دارد كه با عبارات مختصر
ديگرى بيان كرده، و انسانها را به اين حقيقت توجّه مىدهد كه نهايت بررسى عقول و
كاوش انديشهها، و ژرفنگرى زيركها، خواهان دريافت معناى تفصيلى كمال و نعت جلال
اوست، ولى سرانجام اينان در تحقيق سر افكنده شده و با اندوه و حسرت از پيشروى فكرى
باز مىايستند، و اعتراف به عجز و درماندگى خود مىكنند.
عبارت امام (ع) كه فرمود: اذا ارتمت الى قوله ردعها جمله شرطيّه
متّصلهاى است كه در حكم چند قضيّه شرطيّه است كه داراى چند مقدمه و يك تالى
مىباشد [1].
مقصود از «ارتماء وهم» آزاد شدن انديشه است تا در مطالعه و بررسى،
نهايت قدرت و توان خود را به كار گيرد ولى در شناخت ذات حق تعالى بجايى نرسد.
(15901- 15888)
مقدّمه دوم: عبارت: و حاول الفكر المبرّء من خطرات الوساوس است.
اگر فكر و انديشهاى كه آلوده به وسوسه شيطانى و تيرگيهاى پندار
نگشته بخواهد بزرگى مقام وى را دريابد و چگونگى ذات حق را تشخيص دهد، و تمام
كمالاتى كه شايسته و سزاوار اوست، بخواهد در ژرفترين مراحل غيب ملكوت اثبات كند
قادر نيست. منظور از ژرفاى غيب ملكوت اسرار و رموز جهان غيب است كه داراى عمق
ويژهاى مىباشد.
[1] جمله شرطيّه دو بخش دارد، بخش اوّل را مقدّم و بخش دوم را تالى
مىگويند (مترجم)