نگاهداشته است. اقامه دليلى كه ما را بر
شناخت خداوند ناگزير ساخت.
پديدههاى نو و تازه آثار صنع و نشانههاى حكمتى بود كه خداوند متعال
آنها را ظاهر گردانيد. بنا بر اين آنچه را آفريدگار جهان آفريد هر چند خاموش و بى
زبان باشند، حجّت و دليلى بر حقيقت ذات اويند. حجّت خداوند بر تدبيرات امور و
دلايلش بر خلاقيّت و آفرينندگى پروردگار، در همه موجودات گويا و پا برجاست.
(اى خداى يگانه بىهمتا) گواهى مىدهم كه هر كس تو را در داشتن اعضاى
گوناگون و متفاوت و به مخلوقت تشبيه كرد و تو را داراى مفاصل كوچك بهم پيوسته كه
از تدبير حكمت تو (در زير گوشت و پوست) پنهانند، بداند در حقيقت به يگانگى تو
اعتقاد نكرده و تو را نشناخته و دلش به اين كه براى تو مانندى نيست يقين ندارد،
گويا او حكايت بيزارى جستن بتپرستان را (در قيامت) از بتهايى كه مىپرستيدند
نشنيده. آن گاه كه مىگويند: تَاللَّهِ إِنْ كُنَّا
لَفِي ضَلالٍ مُبِينٍ. إِذْ نُسَوِّيكُمْ بِرَبِّ الْعالَمِينَ[1].
آنان كه تو را با مخلوقات برابر دانستند، دروغ گفتند آن گاه كه تو را
با بتهايشان تشبيه كردند. و به اوهام (و افكار پوچ) خويش تو را در كسوت مخلوقين
ديده و به انديشههاى (نارساى) خود تو را همچون اجسام داراى اجزا دانسته و برويّه
خردهاى كوتاهشان تو را با مخلوق گوناگون بيك ميزان و سنجش ديدند.
گواهى مىدهم كسى كه تو را با مخلوق و آفريدهات، مساوى داشت، از تو
بر گشته، و كسى كه از تو برگشته باشد، به آيات محكمى كه تو نازل كردهاى و بصحّت
آنها دلايل روشنى از جانب تو گواهى داده است، كافر گشته است.
شهادت مىدهم، تو آن خداوندى هستى كه در خردها نگنجى تا در منشأ
انديشهها داراى كيفيّت و چگونگى باشى، و نه در انديشههاى عقول محدود
[1] سوره شعراء (26) آيه (97 و 98): به خدا سوگند ما در گمراهى و
ضلالت آشكار بوديم هنگامى كه شما را با پروردگار جهانيان مساوى و برابر مىگرفتيم.