بحدّى، تا به تعريف در آيى، و موصوف
بدگرگونى و جابجائى گردى»
[شرح]
(15863- 15771) در بخش نخستين اين فصل از خطبه، امام (ع) كيفيّت
توصيف كردن خداوند سبحان را ياد مىدهد و به مردم چگونگى ستايش كردن و ثنا گفتن
ذات مقدّس حق تعالى را، چنان كه در خور آن باشد مىآموزد. هر چند شخص مورد خطاب
امام (ع) در اين كلام، سؤال كنندهاى است كه از حضرت خواسته بود تا خدا را برايش
توصيف كند، امّا از باب ضرب المثل معروف: «ايّاك اعنى و اسمعى يا جارة» [1] تعليم دادن همه انسانها منظور است.
امام (ع) سؤال كننده را مورد خطاب قرار داده به كتاب خدا هدايتش كرده
به او دستور مىدهد كه قرآن را پيشواى خويش بداند و از روشنايى كتاب، در پيمودن
راه حق و چگونگى توصيف خداوند، كسب نورانيت كند؛ زيرا شايستهترين اوصافى كه براى
خدا آورده شده، همان اوصافى است كه حق سبحانه و تعالى براى خويش در قرآن آورده و
خود را بدانها توصيف كرده است. و باز سؤال كننده را امر مىكند، تا علم صفات و
خصوصياتى كه در كتاب خدا و سنت رسول و آثار پيشوايان دينى كه همچون رسول خدا (ص)
شرح و توضيح ديانت را بر عهده دارند، آمده است و امورى محرّز و مسلّم هستند (ولى
او درك نمىكند) بخداوند متعال واگذارد (به پندار خود آنها را نفى و اثبات نكند) و
مقصود از تفويض همين معنى است كه ذكر شد.
به عبارت ديگر توضيح سخن امام (ع) اين است كه پيشوايان هدايت كننده
دين به نسبت آفريدگار يا آفريده آگاهترند، و به كار بردن الفاظ مناسبى را كه مفيد
معنى باشد و بر خداوند اطلاق گردد بخوبى مىدانند (بنا بر اين آنچه قرآن،
[1] «قصد من تويى اى همسايه صداى مرا بشنو». اين ضرب المثل خطاب به
همسايه است امّا مقصود شخص يا اشخاص ديگرند.