responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه شرح نهج البلاغه نویسنده : ابن ميثم بحرانى ت محمدى مقدم و نوايى    جلد : 2  صفحه : 572

اين تهمت ناروا خود را گناهكار كرده است.

اين كه امام (ع) او را به مادرش نسبت داده و فرزند آن زن بد كاره دانسته است. بيان كننده خصلت مردم عرب است كه اشخاص را به مادر نسبت مى‌دهند، در صورتى كه مادر مشهور به بزرگوارى و يا فرو مايگى باشد.

البتّه ناگفته نبايد گذاشت كه امام (ع) چهره گشاده داشته است و با صورت باز با اشخاص بر خورد مى‌كرده، و تا حدّ اعتدال و نزاكت براى جرئت دادن افراد در بيان خواسته‌هايشان و گاهى مزاحى كه به افراط نكشد و از جمله رذايل اخلاقى بشمار نيايد مى‌كرده است؛ از آن جمله روايتى است كه در اين باره نقل شده است: روزى امام (ع) در جاى بلندى نشسته بود و ابو هريره در آن محل بود. حضرت ناگهان هسته خرمايى به سوى ابو هريره انداخت؛ وقتى كه ابو هريره متوجّه امام (ع) شد، حضرت به روى ابو هريره تبسّم كرد. ابو هريره گفت: همين خوشرويى باعث شده است كه: «در امر خلافت از ديگران عقب بمانى!» روشن است كه اين نوع برخورد از ويژگيهاى خوش خلقى و مهربانى و ملاطفت و از فضايل به شمار مى‌آيد، نه آن رذيلت و پستى كه عمرو عاص مدّعى آن بود. آنچه از اخلاق ناپسند شمرده مى‌شود، افراط در بذله‌گويى و دلقكى و لهو و لعب است، همان چيزى كه عمرو عاص از حضرت براى مردم شام تعريف مى‌كرد و با شايعه‌سازى و دروغ مدّعى بود، كه دليل ترجيح دادن معاويه بر على (ع) اين بوده، است كه على (ع) مردى شوخ طبع و مزاح است و در كارها جديّت لازم را ندارد. چنان كه پدر عمرو عاص هم مدّعى بود كه رسول خدا (ص) مردى جادوگر است. در حقيقت اين فرزند همان پدر است! پسرى كه در دروغگويى و تهمت راه پدر را برود فرزند خلفى خواهد بود! اين كه امام (ع) ادّعاى عمرو عاص را تكذيب كرده است. منظور حدّ افراط و زياده روى در هزل و لهو لعب بوده، نه اصل مزاح و شوخ طبعى؛ چه اين مقدار

نام کتاب : ترجمه شرح نهج البلاغه نویسنده : ابن ميثم بحرانى ت محمدى مقدم و نوايى    جلد : 2  صفحه : 572
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست