آفرينش بر شما نموده است براى عبرت گرفتن بس
نيست؟ و يا خلقت خود انسان و دگرگونيهايى كه در طول زندگى پيدا مىكند؟ و يا حالاتى
كه برايش تا روز رستاخيز پيش مىآيد؟ پند دهنده نمىباشد؟ چنان كه حق تعالى خود
مىفرمايد:
«آيا نمىبيند كه در خلقت خود شما نشانههايى است؟» در بعضى از نسخ
نهج البلاغه به جاى كلمه «أم» لفظ «او» به كار رفته است كه از نظر معنى با هم فرقى
ندارند.
بايد دانست، كه دقّت در آفرينش انسان، و زيباييهاى اسرار و رموزى كه
به كار رفته، براى آن كه مختصر دانشى در اين باره داشته باشد، چنان كه قبلا متذكر
شديم و بعدا نيز خاطر نشان خواهيم كرد، موجب عبرت كامل مىشود.
2- در باره رشد نطفه به سوى كمال چنين گفتهاند كه اوّلين مرحله تكامل،
نطفه به شكل كفى در آمده و بر آمدگى خاصى پيدا مىكند و گام نخست رشد را بر
مىدارد، و پس از آن بوسيله فرشته صورت نگار، جايگاه روح در آن ترتيب داده مىشود.
آن گاه از ناحيه جوشش طبيعت نطفه، سوراخهايى بعنوان جلوه اعصاب نمودار مىشود كه
پس از رشد تبديل به عصب مىگردند. بعد از اين مرحله نطفه از همه سو بزرگ مىشود، و
سوراخهايى بر بالاى پوست به موازات رگهايى كه در داخل رحم وجود دارد نمودار
مىشود. همه رگها در نهايت منتهى مىشود به يك مجراى بزرگ، كه از سويى به جنين و
از سويى به رحم اتّصال دارد، كه نطفه از مجراى همان شبكه ارتباطى از داخل رحم
تغذيه كرده و به رشد خود ادامه مىدهد. اين شبكه ارتباطى موجب جريان خون در وجود
نطفه مىشود. و پس از چندى نطفه، به پارهاى خون بسته و يا به تعبيرى علقه تبديل
مىشود. اين سير تكاملى، كه بنا به قولى پانزده روز است، خون در همه اجزاى نطفه
نفوذ كرده علقه مىشود. دوازده روز ديگر كه بر آن بگذرد، بصورت پاره گوشتى در آمده
كه اصطلاحا بدان مضغه مىگويند.