مىشود، آب گرم، آتش سرخ و صداى شعلههاى
فروزان جهنم است. نه در آن عذاب تخفيفى، نه از آن رنج آسايشى!، نه آن بار اندوه را
قوت تحمّلى، و نه مرگ رهانندهاى! نه يك لحظه خواب آرام دهندهاى مىباشد! (گناه
كار) همواره در ميان عذابهاى گوناگون مبتلا و گرفتار است! ما براى رهايى از اين
عذابها به خدا پناه مىبريم.»
[شرح]
(13538- 13501)- بايد دانست كه اين بخش از خطبه، بر چگونگى حال انسان
از آغاز عمر كه ضعيف و ناتوان بوده است، دور مىزند، نعمتهاى خداوند را نسبت به
انسان متذكّر شده، توضيح مىدهد كه چگونه در دوران زندگيش با شكّ و ترديد روزگار
سپرى كرده است؛ نعمتهاى الهى را ناسپاسى كرده، و در پيروى از شيطان بى توجّه بوده
است!.
در اين بخش از خطبه امام (ع) پايان زندگانى كه همانا مرگ است، به
انسان يادآورى مىكند و چگونگى وضع ميّت را بهنگام مرگ، ميان خويشان و اقربايش
توضيح مىدهد، و پس از وفات، عذاب قبر، سؤال و حساب، و ديگر امورى را كه طبع انسان
از آنها تنفّر دارد شرح مىدهد، تا توجّه انسان را به سامان بخشيدن امر معادش جلب
كرده آغاز عمر و انجام آن را خاطر نشان مىنمايد، شايد انسان متنبّه شده از خدا
بترسد.
در توضيح اين بخش از خطبه نكاتى آمده است:
1- كلمه «أم» كه در آغاز اين قسمت به كار رفته «أم» پرسشى و براى
توبيخ انسانهاست. ضمن توبيخ، دستور مىدهد كه براى بهبود وضع خود، عبرت بگيرند،
زيرا جزئيّات نعم الهى در خلقت انسان بايد موجب سپاس و شكرگزارى شود؛ ولى با
تأسّف، از روى غفلت و غرور كفران نعمت مىكند.
كلمه «أم» معادل همزه استفهامى است كه در بخش قبلى همين خطبه آمده
است. معنى تقديرى جمله چنين است آيا آنچه خداوند از شگفتيهاى