(13306- 13292) بايد دانست، صراطى كه قرآن كريم بدان وعده داده، هر
چند در حقيقت آن اختلاف نظر است ولى امر مسلّمى است كه اعتقاد بدان واجب است. آنچه
از ظاهر شريعت فهميده مىشود. و همه مسلمين و آنان كه معاد جسمانى را اثبات
مىكنند بدان معتقدند اين است كه صراط جسمى است در نهايت باريكى و تيزى و بر روى
جهنّم كشيده شده، و راهى است كه به بهشت منتهى مىشود، و آنان كه خود را براى خدا
خالص گردانيدهاند از آن مىگذرند، امّا آنان كه از فرمان خداوند سرپيچى كردهاند
از دو طرف پل بداخل يكى از درهاى دوزخ سقوط مىكنند.
حكما نيز به حقيقت اين پل اعتقاد داشته و آن را پذيرفتهاند؛ امّا
اين تعريف كه، صراط همچون مو، باريك است تعريف ناصوابى است، زيرا تشبيه كردن صراط
به مو، مانند تشبيه كردن مو، به خط هندسى است كه حدّ فاصل ميان سايه و آفتاب. با
اين كه خطّ هندسى، نه از سايه به حساب مىآيد و نه از آفتاب.
صراط بمنزله همان خطّى است كه، عرض برايش نمىتوان تصوّر كرد. حقيقت
صراط، حدّ فاصل ميان اخلاق متضّاد مىباشد. مانند سخاوت كه حدّ وسط ميان، ولخرجى و
بخل، شجاعت كه حدّ فاصل ميان بىباكى و ترس، ميان روى در خرج كه حد وسط ميان اسراف
و سختگيرى، تواضع كه حدّ فاصل ميان تكبّر و پستى، عفّت كه حدّ وسط ميان شهوت و بى
ميلى جنسى و عدالت كه حد فاصل ميان ستمگرى و ستمكشى است. حد وسط ميان اين اخلاق
متضاد نكوهيده اخلاق پسنديده شمرده مىشود؛ و هر يك از اخلاق حميده دو طرف افراط و
تفريط دارند كه مذموم مىباشند. حدّ فاصل ميان افراط و تفريط و رعايت عملى آن از
دو طرف متضاد در نهايت دورى و فاصله است كه در آن نبايد افراط و تفريطى باشد بدين
توضيح كه چون فرشتگان بكلّى از صفات متضاد جدايند و از طرفى انسان هم نمىتواند
خود را از اين صفات بكلّى جدا سازد،