اين دو وجه كه توضيح داده شد، دليل حرام
بودن كهانت، سحر و جادو، فال و امثال آنها از لحاظ عقلى است. مطابق دليل عقلى در
تكذيب احكام سحر و جادو كهانت و علم نجوم از ديدگاه شريعت نيز نقل شده است و صاحب
نظرانى كه در اين باره بحث كردهاند دو گروهند.
1- متكلّمان 2- حكما و فلاسفه. متكلّمان نيز بدو دسته و به ترتيب زير
تقسيم مىشوند:
الف- معتزله: استدلال معتزله در تكذيب منجّمين به يكى از دو امر است.
1- شريعت منجّم را تكذيب كرده است. و به اعتقاد معتزله هر حكم شرعى
در بردارنده جهتى عقلى است، هر چند براى ما آن جنبه عقلانى واضح و آشكار نباشد.
بنا بر اين چون شريعت منجّم را تكذيب كرده است عقلا بايد داراى ضرر و خطرى باشد.
2- احكامى كه منجّم بيان مىكند. چون در رابطه با اسباب و ابزارى است
كه به وسيله آنها خبر مىدهد و در آن اسباب كون و فساد راه مىيابد و به دليل اين
كه صحت و درستى آنها مورد مناقشه و اختلاف است قابل پيروى و اعتماد نمىباشد.
ب- اشاعرة: هر چند اينان معتقدند كه مؤثّرى در وجود جز خداوند
نمىباشد، و پندار بعضى از آنها اين است كه با اين طرز تفكّر از نسبت دادن تأثيرات
جوّى به ستارگان رهايى يافته و اشكالى بر آنها وارد نيست. امّا طبق عقيده اشاعره
اشكالى ندارد كه خداوند متعال نزديك شدن ستارهاى به ستاره ديگرى يا حركت آن را
نشانه وقوع حادثهاى قرار دهد. با در نظر گرفتن اين اعتقاد كه ستارگان مىتوانند
علامت حوادث باشند بطلان قواعد نجومى ثابت نمىشود. مگر اين كه بگوييم، اسباب و
ابزار منجّم كامل نيست و احاطه كامل بر شناخت ستارگان