ندارد. بنا بر اين احكامى كه صادر مىكند
مورد مناقشه است.
2- حكما: در اصول عقلى حكما ثابت شده است، كه هر چه در اين جهان فسادپذير
باشد، ناگزير داراى چهار علت و سبب است «علت فاعلى- مادّى، صورى و غايى» علّت
فاعلى نزديك به تحقّق پديدهها حركات آسمانى است و از آن جلوتر، نيروى محرّك
آسمانها قرار دارد و بدينسان تا به وجود خداوندى كه، به هر چيزى استحقاق وجودىاش
را مىبخشد، منتهى شود.
علّت مادّى آن چيزى است، كه صورتها را مىپذيرد. هر صورتپذيرى به
صورتپذير ما قبل خود تكيه دارد تا به قابل اوّل كه مادّه عناصر مشتركه است منتهى
شود.
علّت صورى شكلى است كه علّت مادّى آن را مىپذيرد.
علّت غايى چيزى است كه فعل براى آن، انجام مىگيرد.
در توضيح علّت فاعلى، كه ما در اين جا آن را حركات آسمانى ناميديم،
لازم است شرحى بياوريم. بعضى از موجودات اين جهان در تحقّق وجودى خود، نيازمند
گردش يك مرتبه فلك هستند. و بعضى ديگر نيازمند گردشهاى مكرّر و پيوسته فلك
مىباشند.
حكما براى هر يك از اجزاى اثرپذير اين جهان در اثرپذيرى، شرايط و
استعدادهايى را لازم مىدانند كه هر استعداد در شكل مخصوص پديده تحقّق مىيابد، و
به همين ترتيب هر صورت قبلى، نوعى استعداد براى رسيدن به صورت بعدى پديده خواهد
بود؛ و با زهر صورتى در تحقّق خود نيازمند حركات متّصله فلك مىباشد.
بروز هر استعدادى، زمان معيّن، حركت مشخّص، و پيوستگى خاصّى را
مىطلبد، كه درك بشرى از تشخيص همه آنها عاجز است.