خوددارى از اطاعت و فرمانبرى آن حضرت
بودهاند. بنا بر اين وجه شباهت در وزيدن باد و اختلاف افكار، آزار و رنجى است كه
در هر دو مورد، پديد مىآيد.
با توجّه به استعاره بودن كلام، معناى فرموده حضرت اين است:
اگر جز تو اى كوفه مددكارى و سپرى براى من كه دشمن را عقب برانم
نباشد؛ و جز تو بهرهاى از فرمانروايى و خلافت نداشته باشم، با وجودى كه حال تو كوفه
از بدى و اختلاف آرا و افكار، براى من معلوم است. به چه چيز دست خواهم يافت؟! پس
«فقبحا لك» اى كوفه زشتى نصيب و بهرهات باد.
عبارت: «فقبحا لك» پس از بيان سبب بد بودن كوفه، بدگويى و زشت شمارى
مردم كوفه است، و به دليل همين ناچيز شمارى كوفه، و يا در حقيقت مردم كوفه، به شعر
شاعر مثل آورده و فرموده است:
(5743- 5732)
لعمر ابيك ... به جان پدرت سوگند اى عمرو ...
منظور كلام حضرت در مثل آوردن، بسروده شاعر، اين است، كه مثل من در
داشتن اندك سرزمينى تحت فرمانروايى، مانند پسمانده غذاى ظرف است.
اين مثال بگونه استعاره به كار رفته، و لفظ «اناء» را حضرت براى دنيا
و لفظ «وضر» را، براى كوفه بعاريه آوردهاند، وجه مشابهت و تشبيه. حقارت و ناچيزى
مورد نظر بوده است، باقى مانده غذا به نسبت غذا و كوفه به نسبت كل سرزمينى است كه
دشمن بر آن تسلّط يافته است.
به روايت كسانى كه «أناء» را به فتح «أ» قرائت كردهاند، معناى
فرموده حضرت چنين مىشود: مثل من، با اين مقدار اندك از سرزمين تحت حكومت و
فرمانروايى، به مثل شخصى ماند كه ظرف غذاى خوش منظرهاى را ببيند، با اين حال كه
سودى جز نگاه از آن ظرف نداشته باشد. در اين صورت لفظ «أناء» استعاره است براى كلّ
بلاد اسلامى، و لفظ «وضر» استعاره است، براى آن مقدار اندك از سرزمين، با منظرهاى
زيبا و حقيقتى ناچيز، كه در اختيار حضرت