بوده است. اگر استعاره كلام را مطابق اين
روايت بدانيم، «وضر» استعاره «دوم» خواهد بود.
در بيان علّت اين كه چرا حضرت، صرفا، كوفه را مورد خطاب قرار
دادهاند، با وجودى كه بصره و برخى از سرزمينهاى ديگر نيز، زير فرمانروايى و
خلافتش بوده است، بايد گفت: عموم افرادى كه تا حدّى در جنگ مىتوانست بدانها
اعتماد كند، باز هم همان مردم كوفه بودهاند!!
(5791- 5747)
فرموده حضرت: انبئت بسرا ... منكم:
آغاز گفتار آن بزرگوار، براى بسيج كردن مردم به جهاد و پيكار است.
بنا بر اين، ابتدا، مردم را از هجوم بسر بن ابى ارطاة به قلمرو حكومت عراق و بيرون
رفتن يمن از دست آنها، آگاه مىسازد و سپس آنها را از گمان درستى كه: «بزودى دشمن
پيروز خواهد شد» مىترساند و سپس علتهاى پيروزى دشمن را از روى قراين و نشانههاى
اين رويداد، بر مىشمارد.
حضرت چهار چيز را كه علّت آن خود مردم كوفه بودند و موجب شكست آنها
شد و چهار امر را كه خصلت، پيروان معاويه بود و علت پيروزى آنها شد، نام مىبرد و
در پى هر چيزى ضد و مخالفش را مىآورد، تا مناسبت و مشابهت، روش پيروانش با روش
دشمن روشن شود، و سپس با توجّه به دين و جوانمردى، مردم كوفه را بدورى گزيدن از بد
انديشى فرا مىخواند.
شرح بيان حضرت (ع):
نخستين گام روش دشمن در كسب پيروزى، وحدت اجتماعى و پشتيبانى آنها از
يكديگر بود، هر چند بر باطل رفتار مىكردند. غير حق بودن رفتارشان:
تصرّف غاصبانه سرزمين عراق بود كه اشغال كردند.
گام نخست ياران آن بزرگوار، ضد رفتار دشمن و آن جدايى آنها از يكديگر
در گرفتن حقشان بود. زيرا تصرّف مسلمانان در سرزمين اسلامى بدستور ولى امر