به خدا بيشتر مىشود عرض مىكند: لا احصى
ثناء عليك: «ثناى تو براى من قابل شمارش نيست؛ از عهده ستايش و ثنايت بر نيايم»
اين اقرار بر ناتوانى، خود را هيچ نديدن و ساقط انگاشتن نفس از درجه اعتبار، در
مقام درك مجموعه صفات است. و اعتراف به عجز و درماندگى و احاطه نداشتن بر دريافت
صفات جلاله و اوصاف كمال حضرت بارى تعالى است.
و چنين است كه پس از اقرار بر ناتوانى عرض مىكند: أنت كما أثنيت على
نفسك؛ «تو چنانى كه خود، خود را ستودهاى.» اين جمله دعا، بيان كمال خلوص، و
وارستگى كمال مطلق است، كه حضرت حق تعالى در مقام ذات، و نفس وجود، برتر از آن است
كه از ناحيه غير، حكمى، و همى و يا عقلى، بدان نسبت داده شود. پس از توضيح مراتب
فرار و درجات آن، روشن است كه مقصود امير مؤمنان (ع) از خدا به سوى خدا فرار كنى،
ارتقا يافتن، به مقام سوّم يعنى ملاحظه و شهود ذات حق تعالى است.
توصيه سوم حضرت، فرمان به گام نهادن، در صراط مستقيم و راه روشن
اعتدال است، كه نه افراط است و نه تفريط و راه راستى است كه مضمون فرامين شرعى
است.
روشن است كه، هدف از پيمودن راه راست و انجام وظيفهاى كه انسان،
ملزم و ناگزير به انجام آن است، رام كردن نفس فرمان دهنده به بدى (نفس امّاره)،
براى نفس مطمأنّه مىباشد، به گونهاى كه نفس امّاره، فرمان نفس مطمأنّه را اطاعت
كرده، به حكم و دستور عقل گردن نهد، و از غوطهور شدن در اميال طبيعى و خوشيهاى
زودگذر، در أمان ماند.
با توجّه به معنا و مفهوم اوامر سهگانه مولا على (ع) روشن مىشود
كه، اساس و محور رياضت و حركت به سوى خداوند متعال همين امورند و بس؛ با اين فرق و
امتياز كه: