(5494- 5477) در باره سخن حضرت: و من يقبض يده عن عشيرته؛ توضيح و
شرح همان است كه سيد رضى بيان كرده است، و آن عبارت از اين بود كه شخص هرگاه خير و
نيكى را از بستگانش دريغ كند، در حقيقت دست واحدى نفع و خير را از آنان باز داشته،
و هرگاه همين شخص نيازمند يارى اقربا و خويشانش باشد، از يارى و كمك به او سرباز
مىزنند. پس در واقع از خود يارى دهى، دستهاى فراوانى را منع كرده است. شرح سيد رضى
(ره) پيرامون اين جمله هر چند جالب و خوب است، ولى نياز به تكميل و توضيح بيشترى
دارد كه جنبه استدلالى پيدا كند. و بيان استدلال بدين شرح است:
وقتى انسان، نفع و سودش، با دستهاى زياد، كاملتر از نفعى كه در
خوددارى از انفاق و بخشش بديگران مىبرد بيشتر باشد، واجب است كه با اعطا و بخشش
به وسيله دست واحد (دست انفاق كننده) از منافع دستهاى زيادى دستهاى انفاق شده،
مورد انفاق بهرهمند شود در غير اين صورت، با خوددارى از نفع مختصرى كه با دست
واحدى انجام گرفته، موجب خوددارى، دستهاى زيادى از نفعرسانى به خود شده، سود بزرگى
را بر خويشتن تباه ساخته است. بنا بر اين توجّه، به سود اندك و آنى، سبب از بين
رفتن منفعت بزرگترى شده است. اين امر، نقض غرض و نادانى و ناآگاهى است. (5502-
5495) در تكميل مطلب فوق حضرت مىفرمايد: ... و من تلن حاشيته من قومه المودّة:
«آن كه برخوردش را، با اطرافيانش، سهل و آسان كند، دوستى خويشان و نزديكانش را
استمرار بخشيده است.» اين جمله حضرت در تكميل تربيت ثروتمندان، بيان شده كه سود
خوش برخوردى و ملاطفت به اغنيا برمىگردد و رشته مصلحت در جهان از فروتنى و خوش
برخوردى با مردمان، نظام مىيابد. حضرت با بيان نتيجهاى كه براى هر خردمندى مطلوب
است، ثروتمندان را به تواضع واداشتهاند، كه عبارت از استمرار دوستى و محبّت با
مردم