الأوجس: همواره در طول شب 8- زدافرّ: جمع
زافرة. زافرة الرّجل: يار و مددكار شخص قوم و خويشان فرد. 9- سعر: جمع ساعر اسعار
النّار: برافروختن آتش و شعلهور ساختن آن 10- امتعاض: خشم و غضب. 11- حمس الوغى
شدّت يافتن جنگ و بالا گرفتن سر و صدا. 12- عرقت اللحم اعرقه: هرگاه بر استخوان
هيچ گوشتى باقى نماند. 13- عشر فية: شمشيرهاى منسوب به مشارف كه محلى است معروف به
ساختن شمشيرهاى خوب، گفتهاند دهى است از سرزمين عرب نزديك جائى بنام «ريف» 14-
فراش الهامّ: استخوانهاى ظريفى كه زير استخوانهاى محكم سر قرار دارد.
شرح عبارات
امام (ع) همواره سعى بر اين داشت كه، پيروانش را براى جنگ با دشمنان
بسيج كند، ولى چون آنها، در موارد زيادى از دعوت حضرت سر باز مىزدند و با تمرّد و
خوددارى از فرمانبردارى و اطاعت حتّى او را مىرنجانيدند آنها را مورد خطاب
ملامتآميز قرار داده، با ايراد اين خطبه، ناراحتى، دلتنگى و نارضايتى خود را از
رفتارشان اظهار داشته مىفرمايد: بس كه شما را ملامت كردم خسته شدم!. اين نوع
گفتار از ناراحتى شديد حكايت دارد. خطاب حضرت به كوفيان كه: آيا به جاى آخرت دنيا
را گرفتهايد و خوارى را بجاى عزّت نشاندهايد؟ پرسشى به گونه انكار بر رفتار
آنها، كه موجب انگيزش بر جهاد گردد. چه اين كه پيكار در راه خدا، مستلزم اجر اخروى
و بزرگوارى مىگردد. ولى ترس از دشمن و كنارهگيرى از نبرد، هر چند در بيشتر
موارد، زمينه سلامتى و بقاء در دنيا را فراهم مىآورد، امّا به بهاى طمع بستن دشمن
به پيروزى خود، و خوار ساختن طرف مقابل تمام مىشود.
بنا بر اين قيام نكردن براى دفع دشمن، بمنزله اين است كه آخرت را
بدنيا سودا كنى و خوارى را بجاى عزت بنشانى، اين همان چيزى است كه خرد سالم
نمىپذيرد.
در عبارت حضرت كلمه «عوضا و خلفا» بعنوان تميز منصوب بكار رفتهاند.