1- كلمه عربى بوده و
در آن ناخالصى از زبان ديگر وجود نداشته و فراهم شده از اشتباه مردم عادى نيز
نبوده باشد.
2- كاربرد آن
بر مقياس زبان عرب و قوانين آن باشد.
3- قوانين
نحو در آن رعايت شده باشد.
4- از الفاظ
دور از ذهن و نامأنوس به دور باشد، به همين خاطر است كه كلمات نامأنوس در قرآن
بسيار اندك است.
امّا سخن در
باره دلالت معنوى به مباحث زير بستگى دارد:
چون الفاظ
مفرد در معانى التزامى جز به هنگام تركيب به كار نمىرود و از طرفى در ميان اقسام
تركيب جملات مركّب اصلىترين جمله، جمله خبرى است و آن نيز به صورتهاى فراوان و
گوناگون به كار مىرود و در آن رموز عجيبى از معانى و بيان هويدا مىشود. بنا بر
اين پيش از آن كه در باره اقسام جمله بحث شود بهتر اين ديديم كه در باره اقسام
جمله خبرى بحث كنيم. بدين ترتيب اين بحث را در چند فصل قرار داديم:
فصل اوّل
در باره ويژگيهاى خبر و در آن چند بحث است.
بحث اوّل-
تعريف خبر،
خبر را بدين
سان تعريف كردهاند: «خبر آن است كه بتوان به گوينده آن عنوان راستگو يا دروغگو
داد» [خبر سخنى است كه با صرف نظر از گوينده آن، در آن احتمال صدق يا كذب داده
شود].
امام فخر
رازى بر اين تعريف اشكال كرده و گفته است: «تعريف صدق و كذب جز با خبر ممكن نيست
زيرا در تعريف صدق و كذب گفته مىشود: صدق خبرى است كه مطابق با واقع باشد، و در
تعريف كذب گفته مىشود: كذب خبرى است كه مطابق با واقع نباشد. و هر گاه بخواهيم
خبر را با صدق و كذب تعريف كنيم دور ايجاد مىشود».