و فايده بخشى بيشتر
معنى ندارد مگر لذّتى كه براى انسان از دريافت معنى حاصل مىشود و سرعتى كه در
پذيرش كامل آن از الفاظ ساده به دست مىآورد.
امّا گفته
امام فخر در باره بلاغتى كه بازگشت به نظم و ترتيب مىكند، حقيقت اين است كه سخن
منظّم ناگزير مركّب از مفردات است و ممكن است تركيب مفردات به گونهاى باشد كه
مفيد مقصود نباشد و ممكن است مفيد به مقصود باشد.
تركيب مفيد
داراى درجات و مراتب فراوانى است.
مرتبه اعلا،
كلامى است كه در حدّ اعلاى تركيب باشد و آن به گونهاى است كه محال است از لحاظ
افاده معنى از آن كاملتر و متناسبتر پيدا شود.
مرتبه ادنى،
كلامى است كه در پايينترين درجه افاده معناى مقصود باشد و آن كلامى است كه اگر
پايينتر از اين درجه قرار بگيرد مفيد معناى مقصود نخواهد بود.
حدّ وسط،
سخنى است كه از نظر تناسب و اعتبار و رساندن مقصود بين دو مرحله اعلا و ادنى باشد
و بلاغت در اين حدّ مورد نظر است و اين همان گفته عبد القاهر جرجانى است كه «نظم و
ترتيب عبارت است از رعايت معانى مقصود بين كلمات». بعد از اثبات اين مطلب مىگوييم
كه پستترين مرتبه سخن از نظر تناسب داراى بلاغت نيست، امّا ساير مراتب هر مرتبه
نسبت به مرتبه پايينتر داراى فصاحت و بلاغت است.
مرتبه اعلاى
سخن و آنچه كه نزديك به اين مرتبه است معجزه گفته مىشود. اين بود تحقيق لازم در
فصاحت و بلاغت در مفردات و مركّبات.