تأخّر حسّى دارد
ناگزير لفظ وراء كه بيانگر جهت حسّى است به طور استعاره به كار رفته است.
امّا اين كه
مرگ براى انسان آواز مىخواند بيان كننده اين حقيقت است كه چون آواز خواندن، آرام
و آهسته شتران را به پيش مىراند يادآورى مرگ و شنيدن نداى مناديان آن انسانها را
مضطرب و ناراحت كرده و آنان را آماده مرگ و حركت به سوى لقاء اللّه مىكند. بدين
طريق انسان همان گونه كه شتر به وسيله آواز، راههاى دور و سخت را مىپيمايد، وى
نيز راههاى آخرت را مىپيمايد.
بدين گونه
تذكّر، مرگ به آواز خوانى ساربان تشبيه شده است.
(4982- 4981)
جمله سوم:
تخفّفوا تلحقوا
پس از آن كه
امام (ع) انسانها را توجّه مىدهد به اين كه هدف در پيش و مرگ در پشت سرشان است
متذكّر مىشود كه سبقت گيرندگان به سوى هدف كسانى هستند كه در سفر آخرت به رضوان
خدا برسند و چنان كه مىدانى قطع علايق و سبكبار بودن در سفر سبب سبقت گرفتن و
رسيدن به پيشينيان است.
بدين گونه
امام (ع) با دو كلمه انسانها را امر مىكند كه براى رسيدن به مقصد سبكبار باشند.
كلمه اوّل
اين است كه «سبكبار باشيد». سبكبار بودن كنايه از دستور دادن به زهد حقيقى است كه
قوىترين وسيله قرب به حضرت حق است.
و زهد عبارت
است از كنار گذاشتن هر چيزى كه انسان را از توجّه به قبله حقيقى باز مىدارد و دورى
از فرو رفتن در ماديّات دنيا و جاذبههاى آن، و دور ساختن هر چه غير از حق متعال و
موجب خوددارى از ايثار است.
اين حالت
سنگينيها و بارهاى گرانى را كه مانع از صعود و رسيدن به درجات خوبان است سبك
مىكند، آن بارهاى گرانى كه باعث داخل شدن به وادى هلاكت مىشود.