اين فرموده امام (ع)
در معناى شرط و به صورت استعاره كنايهاى آمده است.
كلمه دوم اين
است كه: «تا به مقصود برسيد». اين كلمه اجزاى شرط است، با اين توضيح كه اگر سبكبار
شويد خواهيد رسيد. و مقصود از «تلحقوا» رسيدن به درجات سابقين يعنى اولياى خداست
كه به جايگاه عزّت حق رسيدهاند. ملازمه ميان سبكبار بودن و رسيدن به سابقين قبلًا
توضيح داده شد.
چون در بخشش
الهى بخلى نبوده و از آن ناحيه كوتاهى قابل تصوّر نيست.
چنان كه
توضيح داده شد زهد حقيقى نيز قوىترين سبب سلوك الى اللّه است، پس هر گاه نفس
انسان آمادگى دورى جستن از غير خدا را پيدا كند و براى كسب نور به ذات كبريايى او
توجّه كند آنچه استعداد كسب فيض را پيدا كرده باشد بدان دست مىيابد و به درجات
سابقين مىرسد و به ساحل عزّت پروردگار و جاى امن او وارد مىشود.
(4986- 4983)
جمله
چهارم: فانّما ينتظر باوّلكم آخركم
يعنى آنها كه
قبلًا از دنيا رفتهاند در قيامت كبرا انتظار مرگ و آمدن ديگران را دارند. از اين
جمله اين گونه مىتوان برداشت كرد كه چون نظر عنايت الهى به خلق يكسان است و منظور
از برپايى قيامت در مورد انسانها وصول به ساحت عزّت حق مىباشد كه نهايت كمال
وجودى انسانهاست، لذا امام (ع) طلب عنايت الهى مردم را كه كمال وجودى آنهاست تشبيه
كرده است به انتظار مردمى كه مايلند همگى، آنها كه جلوتر رفتهاند و آنها كه عقب
ماندهاند، به هم برسند بنا بر اين لفظ «انتظار» به عنوان استعاره براى طلب عنايت
الهى به كار رفته است، و چون در اين جا انتظار مردم را براى رسيدن به عنايت حضرت
حق و حضور در قيامت لازم دانسته است آن را دليل تشويق مردم به سبكبارى و قطع علايق
دنيوى قرار داده است و شكّى نيست كه اين انتظار براى صاحبان خرد كار معقولى است