2- سببى كه لفظ مشترك
به وسيله آن شناخته مىشود و آن يا به تصريح اهل لغت مشترك است و يا به برابرى دو
مفهوم نسبت به شنونده وقتى كه لفظ به كار رود و ذهنش مردّد شود كه كدام يك از دو
معنى منظور است پس از علم به وضع لفظ براى دو معنى.
بحث چهارم:
در مورد مشترك در مورد الفاظ مشترك آيا جايز است كه لفظ مشترك را به كار بريم و
همه معانى آن را منظور كنيم يا خير؟
امام احمد
شافعى، و ابو بكر باقلانى و ابو على جبائى و قاضى عبد الجبّار جايز دانستهاند.
ابو هاشم و ابو حسين بصرى و كرخى جايز ندانستهاند. بعضى از دسته اخير از آن جهت
جايز ندانستهاند كه معتقدند همه معانى لفظ مشترك را نمىتوان قصد كرد و برخى ديگر
از ايشان به اين دليل جايز ندانستهاند كه گفتهاند لفظ مشترك براى اين منظور وضع
نشده است. و امام فخر الدين از اين دسته است. آنها كه جايز دانستهاند به دو دليل
استدلال كردهاند.
1- دليل
آوردهاند كه كلمه صلاة از جانب خدا به معناى رحمت و از جانب فرشتگان به معناى
استغفار است و خداوند متعال به همين يك لفظ در آيه شريفه: «إِنَّ اللَّهَ
وَ مَلائِكَتَهُ يُصَلُّونَ عَلَى النَّبِيِّ»[1] تمام معنى
را اراده كرده است.
2- گفتهاند
كه كلمه سجود در آيه «أَ لَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ يَسْجُدُ لَهُ مَنْ فِي
السَّماواتِ وَ مَنْ فِي الْأَرْضِ وَ الشَّمْسُ وَ الْقَمَرُ وَ النُّجُومُ»[2] به سه معنى
به كار رفته 1- به معناى خشوع كه در باره فرشتگان است 2- به معناى چهره بر زمين
ساييدن كه در باره انسان است 3- نياز وجودى به صانع با زبان حال كه در باره جمادات
است و خداوند متعال از اين يك لفظ همه اين معانى را اراده فرموده است.
[1]
سوره احزاب (33): آيه (56): خدا و فرشتگان بر پيامبرش درود مىفرستند.
[2] سوره
حج (22): آيه (18): آيا نمىبينى هر كه در آسمان و زمين است و خورشيد و ماه و
ستارگان براى خدا سجده مىكنند