مادر، و اين امر از
حال آن حضرت آشكار است، زيرا كه او سرور عارفان بعد از رسول خدا و در رأس اولياى
خدا بود. دانستيم كه دوست داشتن مرگ و علاقه به آن ريشه در جان اولياى خدا داشته و
فقط از آنها ساخته است، زيرا مرگ وسيلهاى است كه آنها را به ملاقات بزرگترين
محبوبشان و به بالاترين كمال دلخواهشان مىرساند. دليل اين كه انس امام (ع) به مرگ
بيشتر از طفل به پستان مادر است اين است كه محبّت طفل به پستان مادر و انس و علاقه
وى به خاطر كششهاى حيوانى است و در معرض زوال و نابودى است. امّا علاقه امام (ع)
به ملاقات پروردگار و رسيدن به حق ميلى عقلى و پايدار است، و اين كجا و آن كجا؟
(3358- 3345)
فرموده
است: بل اندمجت على مكنون علم لو بحت به لاضطربتم اضطراب الارشية فى الطّوى
البعيدة.
اين سخن امام
(ع) اشاره اجمالى است به اين كه نسبت دادن ترس از مرگ به آن حضرت صحيح نيست. علت
عدم قيام آن حضرت علمى است كه آن حضرت بدان واقف است، زيرا آگاهى او به پايان امور
و توفيق نيافتن در آنها و اشراف آن حضرت به نتايج اعمال با چشم بصيرت كه همچون
آينه صاف است امور را در آينه عالى ذهن آن حضرت متجلّى مىساخته است. آگاهى حضرت
به فساد امور و درك سريع آن حضرت از مصالح موجب خويشتندارى حضرت از قيام براى
خلافت بوده است، بر خلاف افراد نادانى كه به كارهاى مهمّ از روى كوتاهى انديشه نه
از روى بينش صحيح اقدام مىكنند و گرفتار مىشوند. بعد از ذكر دليل خوددارى از
اقدام براى خلافت، همگان را به عظمت علمى كه داشته است به وسيله جملهاى كه ذكر شد
توجّه مىدهد. جمله شرطيّه: لو بحت .. الى آخر ... صفت است براى كلمه علم و در
موضع جرّ است و در اين صورت اگر براى مردم آشكار شود كه امر خلافت به كجا منتهى
مىشود و به چه افرادى خواهد رسيد و مردم به چه حال و وضعى در خواهند آمد مضطرب
شده و آرا و