responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه شرح نهج البلاغه نویسنده : ابن ميثم بحرانى ت محمدى مقدم و نوايى    جلد : 1  صفحه : 549

ابو سفيان را مى‌دانست‌] چنين فرمود:

«اى مردم امواج متلاطم فتنه‌ها را با كشتى نجات درهم شكنيد و از راه تفرقه به راه راست روى آوريد و تاجهاى فخر فروشى را كنار بگذاريد.

كسى پيروز مى‌شود كه ياور داشته باشد، كسى كه ياور ندارد گوشه‌گير مى‌شود، بدون ياور دست به كارى زدن مانند آب گنديده است كه قابل شرب نيست و يا همچون لقمه‌اى است كه در گلوى خورنده‌گير كند. و به منزله ميوه‌اى است كه در غير وقت چيده شود و يا مانند زراعتى است كه در زمين ديگران كاشته شود.

اگر راجع به خلافت حرفى بزنم مى‌گويند حريص پادشاهى است و اگر سكوت اختيار كنم مى‌گويند از مرگ ترسيده چه دور است اين قضاوتها در باره من.

به خدا قسم انس و علاقه پسر ابو طالب به مرگ بيشتر از علاقه و انس كودك به پستان مادرش مى‌باشد بلكه كناره‌گيرى من براى اين است كه در علمى فرو رفته‌ام كه پنهان است و اگر آن را اظهار كنم مضطرب و پريشان خواهيد شد، همچون ريسمانى كه در دل چاه گود قرار دارد لرزان مى‌شويد».

[شرح‌]

(3269- 3226) مى‌گويم (شارح) بنا بر آنچه روايت شده است علّت ايراد اين خطبه اين بود كه چون جريان بيعت در سقيفه بنى ساعده به نفع ابو بكر پايان يافت، ابو سفيان تصميم گرفت كه ميان مسلمين جنگى به راه اندازد تا عدّه‌اى به دست عده‌اى كشته شوند و دين از ميان برود، بنا بر اين نزد عبّاس رفت و به او گفت: اى ابو الفضل‌ [1] مردم با بيعتشان كار خلافت را از بنى هاشم دور كردند و آن را در قبيله بنى تميم قرار دادند و فرداست كه اين مرد تندخو و خشن از طايفه بنى عدى بر ما حكمرانى كند، برخيز تا نزد على برويم و با او براى خلافت بيعت كنيم. تو عموى‌


[1] ابو الفضل كنيه عبّاس بن عبد المطلب است كه به مناسبت نام پسرش فضل بن عباس اين كنيت را بدو داده‌اند- م.

نام کتاب : ترجمه شرح نهج البلاغه نویسنده : ابن ميثم بحرانى ت محمدى مقدم و نوايى    جلد : 1  صفحه : 549
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست