پيامبر خدايى و من در
ميان قريش مردى هستم كه سخنم پذيرفته است، اگر اطرافيان خليفه مانع ما شوند با
آنها جنگ كرده و آنها را مىكشيم. با اين تصميم نزد على (ع) آمدند و ابو سفيان به
آن حضرت گفت: اى ابا الحسن از امر خلافت غافل مباش آيا ما بايد تابع طايفه پست بنى
تميم باشيم؟ امام (ع) نيّت ابو سفيان را مىدانست كه اين سخن را براى حمايت از دين
نمىگويد، بلكه به دليل فساد باطن براى از بين بردن دين اين سخن را مىگويد: آن
گاه امام (ع) در پاسخ ابو سفيان اين كلام را ايراد فرمود:
(3279- 3275)
فرموده
است: شقّوا امواج الفتن بسفن النّجاه.
امام (ع)
فتنه را به درياى متلاطم تشبيه فرمود و بدان خاطر لفظ امواج را براى آن استعاره
آورده است و اين جمله را كنايه از بپا خاستن فتنه دانسته است.
وجه مشابهت
روشن است، زيرا دريا و فتنه به هنگام هجوم موج موجب هلاكت فرو روندگان در آنها
مىشوند. كشتى نجات را براى هر وسيله نجات بخش مانند كنارهگيرى، چارهانديشى مفيد
و صبر استعاره آورده است. و وجه مشابهت اين است كه همه اينها سبب نجات از
فتنهاند، زيرا هر يك از راههاى ياد شده راهى براى نجات از گرداب فتنه و هلاكت
است، همچنان كه كشتى وسيله نجات از امواج درياست.
(3288- 3281)
فرموده
است: عرّجوا عن طريق المنافرة
اين كلام
امام (ع) دستورى است براى كنارهگيرى از راه تفرقه به راه آرامش و سلامت و آنچه
سبب آرامش فتنه مىشود. همچنين سخن آن حضرت كه فرمود: وضعوا تيجان المفاخرة، فرمان
ديگرى است براى خلاصى از فتنه و آن رها ساختن فخر فروشى است، زيرا افتخار كردن از
چيزهايى است كه موجب برانگيختن كينه و دشمنى و سبب بر پا شدن فتنه مىشود. از
بزرگترين چيزهايى كه صاحبان دنيا در نهايت مفاخره به آن مىرسند تاج بر سر نهادن
است و نسب