پيدا كردهاند. بعضى
گفتهاند مقصود سرزمين شام است زيرا آن سرزمين مقدّسى بود ولى قاسطين در آن جا
مأوا گرفته بودند (2418- 2414) و در همين زمينه معناى كلام امام (ع) را كه فرمود:
نومهم سهود و كحلهم دموع، چنين دانستهاند كه مردم شام به دليل اهميّتى كه به
كارشان مىدادند و خود را آماده پيكار با آن حضرت مىكردند خوابشان نمىبرد و بر
كشتگانشان گريه مىكردند و ممكن است مقصود از سرزمينى كه دانشمندان آن به سكوت
واداشته شده است خود آن حضرت و ياران او باشد و منظور از نادان محترم داشته معاويه
و اطرافيانش باشد.
بعضى ديگر
گفتهاند منظور از خير دار سرزمين عراق و بدترين همسايگان بعضى از اصحاب آن حضرت
باشند كه از جهاد سرپيچى كردند. و به اين دليل مردم عراق در كلام امام (ع) بدترين
همسايگان شمرده شدهاند كه حق را خوار كردند و دين را يارى ندادند، زيرا بهترين
همسايه آن است كه كمك كار دين خدا باشد.
با توجه به
معناى دوّم منظور از نومهم سهود، يعنى ترس مردم عراق از جنگ و سرگردانى آنها در
انديشه صحيح. و منظور از كحلهم دموع يعنى بر كشتگانشان مرتّب مىگريند. بنا به
قولى براى پرداخت هزينههاى جنگ گريه مىكنند، زيرا آن كه در بخشش به كمال رسيده
باشد اشك نمىريزد، بعضى ديگر گفتهاند مقصود از «خيردار» دار دنياست، زيرا دنيا
جاى عمل شايسته است و بيشتر مردم دنيا نادان و بدكارند.
مقصود از
«خير» صفت تفضيلى نيست تا توهّم برترى دنيا بر آخرت پيش آيد، بلكه صرفاً اثبات
فضيلت دنياست. صفت تفضيلى چنان كه براى اثبات افضليت آورده مىشود براى اثبات
فضيلت نيز آورده مىشود و دنيادار فضيلت است براى كسانى كه به اوامر خدا قيام كنند
و جهتى كه خدا آنها را براى آن آفريده است، يعنى مزرعه بودن دنيا براى آخرت را
رعايت كنند. حديثى نيز بدين