زيارت كند تا به حكم
وعده خداوند كريم، وجه پروردگار متعال را مشاهده كند.
مقصود از
عزم، حضور ذهنى است به اين كه تصميم بگيرد از زن و فرزند جدا شود
و با ترك
شهوات و لذّات به پروردگار روى آورد و متوجّه زيارت خانه حق شود و از عظمت و شأن
خانه، عظمت پروردگار را دريابد و تصميم خود را براى خدا خالص و آن را از آلودگى به
ريا و نام و آوازه دور گرداند، زيرا شهرت طلبى، شرك خفّى است. و بايد اين حقيقت را
بداند كه جز قصد و عمل خالص او پذيرفته نمىشود و از زشتترين زشتيها اين است كه
قصد خانه پادشاه و حرم او را بكنى و در دل ديگرى را در نظر داشته باشى در حالى كه
او از چشم برهم زدن و انديشه درون تو مطّلع است اگر چنين باشد امور بهتر و والا را
به امور پست و زشت تبديل كردهاى منظور از قطع علايق حذف همه خواستهاى قلبى غير از
قصد عبادت و توبه خالص از ظلم و انواع معاصى است، زيرا هر مظلمهاى نوعى علاقه است
و هر علاقهاى دشمن حاضرى است كه به انسان در آويخته و بر عليه او فرياد مىزند و
مىگويد آيا قصد خانه پادشاه را كردهاى با اين كه او بر نافرمانى تو در منزلت
آگاه است؟ به او اهانت مىكنى و توجّه به نهى و منع او ندارى؟ و شرم ندارى كه
مانند يك بنده گناهكار بر او وارد شوى و او درهاى رحمتش را بر تو ببندد و تو را در
بازداشتگاه خشمش گرفتار سازد؟ پس اگر ميل به قبول زيارتت دارى از همه معاصى در آى
و همه علايق قلبى خود را از غير خدا قطع كن تا با چهره دلت متوجّه خدا شوى همان
گونه كه با چهره ظاهرت متوجّه او هستى. از قطع علايق در سفر حج ياد قطع علايق در
سفر آخرت كن، زيرا تمام ويژگيهاى حج مثالهاى نزديكى براى سفر آخرت است كه از اسرار
و رموز حج به اسرار و رموز آخرت انتقال پيدا مىشود.