حضور قلب هنگامى حاصل
مىشود كه عظمت كلامى كه تلاوت مىكنى دريابى و با خواندن آن شادمان گشته و به آن
انس گرفته و غفلت نكنى، چه اگر تلاوت كننده اهل باشد، در قرآن چيزهايى وجود دارد
كه دل به آن انس پيدا مىكند و چگونه با انديشه كردن در غير قرآن مىتوانى با آن
انس پيدا كنى در حالى كه قرآن باغ عارفان و چمن اوليا و ميدان تحرّك صاحبان خرد
است.
4- تدبير-
تدبير حالتى
است بالاتر از حضور قلب زيرا انسان گاهى توجّه به غير قرآن ندارد ولى به شنيدن
قرآن اكتفا كرده و در آن تدبّر نمىكند، با اين كه مقصود از تلاوت قرآن بنا به
گفته حق متعال تدبّر است آنجا كه مىفرمايد:» أَ فَلا
يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلى قُلُوبٍ أَقْفالُها[1]، و باز
مىفرمايد: أَ فَلا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ وَ لَوْ كانَ مِنْ عِنْدِ
غَيْرِ اللَّهِ لَوَجَدُوا فِيهِ اخْتِلافاً كَثِيراً[2]، و باز
فرموده است: رَتِّلِ الْقُرْآنَ تَرْتِيلًا.
دقّت در باره
قرآن انسان را توانايى مىبخشد كه در باطن معناى آن بينديشد. پيامبر (ص) فرموده
است: «در عبارتى كه در آن فهم نباشد خيرى نيست و قرائت محسوب نمىشود اگر تدبّر در
آن نباشد و اگر انديشيدن جز با تكرار برايتان ممكن نيست تكرار كنيد [3]».
از ابو ذر
روايت شده است: «پيامبر خدا (ص) شبى را به قيام گذراند و مكرّر اين آيه را تلاوت
مىكرد إِنْ تُعَذِّبْهُمْ فَإِنَّهُمْ عِبادُكَ وَ إِنْ تَغْفِرْ
لَهُمْ فَإِنَّكَ أَنْتَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ[4].
5- تفهّم-
تفهّم، آن
است كه تلاوت كننده قرآن از هر آيهاى آنچه را كه
[1]
سوره محمّد (47): آيه (24): آيا در قرآن تدبّر نمىكنند يا بر دلهايشان قفل زده
است؟
[2] سوره
نساء (4): آيه (82): آيا در قرآن نمىانديشند يا تدبّر نمىكنند اگر از نزد غير
خدا مىبود در آن اختلاف فراوانى بود.
[3] لا
خير فى عبارة لا فقه فيها و لا فى قراءة لا تدبّر فيها و اذا لم يمكن التّدبّر الا
بالترديد فليردّ.
[4] سوره
مائده (4): آيه (118): قام رسول (ص) ليلة يردّ قوله تعالى: اگر آنها را عذاب كنى
آنها بندگان تو هستند و اگر آنها را بيامرزى تو عزيز و حكيم هستى.