3- خداوند تعالى با
بيان اين داستان دشمنى سختى كه ميان فرزندان آدم و ابليس است تذكّر مىدهد و اين
تنبيهى بزرگ بر وجوب پرهيز از گناه مىباشد.
طريق دوّم-
بعضى ديگر از دانشمندان داستان آدم و حوّا را تأويل كرده و پيش از تأويل براى فهم
معناى تأويلى مقدّماتى را به شرح زير آوردهاند:
مقدّمه اوّل-
در باره اجزاى تركيبى وجود خارجى انسان و چگونگى آن است. در اين مورد گفتهاند
عناصر چهارگانه، اجسام بسيطى هستند كه اجزاى اوّليّه بدن انسان را تشكيل مىدهند.
دو عنصر از اين چهار عنصر سبك وزن و لطيفاند كه عبارتند از آتش و هوا. و دو عنصر
سنگين وزناند كه عبارتند از زمين و آب. گفتهاند جايگاه طبيعى زمين ميان سبكى و
سنگينى است و طبيعت آن سرد است و خشك و وجود آن در ثبات و حفظ شكل و هيأت موجودات
مفيد است. خصلت طبيعى آب اين است كه زمين را در بر مىگيرد و وزن آن نسبى است.
طبيعت آن سرد و مرطوب است. وجود آب در جهان براى سهولت شكلگيرى اشياء است. مانند
اين كه اشياء به وسيله آب به آسانى آمادگى پذيرفتن شكل و نقوش و حالت تعادل را
پيدا مىكنند. زيرا همچنان كه آب موجب مىشود كه هيأت تشكيل شده به آسانى از بين
برود، سبب مىشود كه جسم به آسانى هيأت و شكل را قبول كند، چنان كه جسم خشك و تر
با يكديگر در آميزند، جسم خشك از عنصر مرطوب كشش و شكل يافتن را مىپذيرد و جسم
مرطوب از جسم خشك، تعديل يافته و بقا و استقامت را مىيابد. بنا بر اين جسم خشك با
رطوبت از شكسته و پراكنده شدن محفوظ مىماند و جسم مرطوب بوسيله جسم خشك از سيلان
و حركت باز مىماند. جايگاه طبيعى هوا بالاتر از آب و پايينتر از آتش است و سبك
بودنش امرى نسبى است و طبيعت آن گرم و مرطوب است. فايده وجودى هوا در مخلوقات اين
است كه اجسام را مشبك كرده، رقيق مىسازد.