هر پايهاى از
پايههاى عرش و بين قدرتى كه آن را اداره مىكند مناسبتى برقرار است كه به آن لحاظ
خداوند سبحان فرشته خاصّى را به حمل آن پايه گماشته است و همين است معناى جمله
امام (ع) كه فرمود: المناسبة لقوائم العرش اكنافهم و بعيد نيست چنان كه لفظ اقدام
را براى فرشتگان استعاره آورده است، لفظ اكناف را نيز استعاره آورده باشد، به دليل
تشبيه قيام فرشتگان در انجام امر خدا براى حمل عرش، به قيام استوانههايى كه هر يك
از ما خانه خود را بر آن استوار مىداريم. بنا بر اين فرشتگان مناسب و مشابه
پايههايى هستند براى عرش كه بر آنها عرش استوار شده بىآنكه عرش به غير از آنها
پايهاى داشته باشد يعنى آنها شبيه پايههاى عرشاند.
در عبارت
بالا ضمير در كلمات دونه و تحته به عرش برمىگردد. در خبرى از وهب بن منبّه است:
«براى هر ملكى از حاملان عرش و آنها كه در اطراف عرش هستند، چهار بال است، دو بال
بر چهره دارند از ترس اين كه به عرش بنگرند و نابود شوند و دو بال بر دهان دارند
كه كلامى جز تسبيح و تحميد بر زبان نياورند».
امام (ع) نكس
ابصار را كنايه براى كمال خشيت آنها از خداوند تعالى آورده است و اين كه فرشتگان
به ناتوان بودن چشم عقلشان از درك ماوراى كمالاتشان كه مقدّر است اعتراف دارند و
چشم خرد خود را از اين كه انوار خدا و عظمت او را در آفرينش عرش و مخلوقات بديعتر
از خودشان را درك كنند ناتوان مىبينند، زيرا منتهاى ديد آنها پايينتر از حجاب
عزّت است.
از بريد
رمّاشى نقل شده است كه براى خداوند تعالى در اطراف عرش فرشتگانى است كه مخلخلين
ناميده مىشوند. از چشمان آنها تا روز قيامت چون جويبار اشك جارى است و از خوف خدا
مانند شاخههايى كه باد آنها را متمايل كرده باشد خم شدهاند. خداوند تعالى به
آنها مىفرمايد: «فرشتگان من چه چيز