فرمانبردار او بود و
با كلمه اللّه حركت آغاز شد، و پس از كلام، خداوند تعالى فعل را ايجاد كرد و به
وسيله فعل به حركت و به وسيله حركت به حرارت دلالت كرد و پس از آن كه حرارت به
نهايت رسيد، سكون پديد آمد و سكون را نشانه سرما قرار داد و پس از آن طبايع
چهارگانه عنصرى را از اين دو قوّه يعنى سرما و گرما پديد آورده توضيح اين كه از
حرارت نرمى حاصل مىشود و از انجماد خشكى پديد مىآيد. هر يك از قواى چهارگانه
مفرد را با بعضى درآميخت و از اختلاط و آميزش آنها طبايع چهارگانه پديد آمد. هر يك
از اين طبايع چهارگانه قائم به نفس خود و غير مركباند. پس از آميزش حرارت و خشكى
آتش پديد آمد و از برودت و رطوبت آب و از حرارت و رطوبت هوا، و از آميزش سرما و
خشكى زمين پديد آمد. سپس چنين ادامه داده است كه چون حرارت طبيعت زمين را حركت
داده آب به دليل لطافتش در روى زمين به حركت در آمد. آنچه از آب به زمين برخورد
مىكرد به خاطر سنگينى زمين به بخار تبديل شد، و بخار چون لطيف و دقيق بود به هوا
رفت و آن اول دودى بود كه از روى آب برخاست و با هوا درآميخت و به دليل سبكى و
لطافت، بلند شد و در صعود و بالا رفتن به اندازه توان و دورى از حرارت، تا نهايت درجه
رسيد و فلك اعلا را كه فلك زحل است ساخت، دوباره گرما آب را به حركت در آورد، از
آن دودى پديد آمد، كه به لطافت هوا نبود و به دليل لطافت كم به فلك زحل نرسيد، و
از آن فلك دوّم ساخته شد كه فلك مشترى است. به همين طريق از بلند شدن بخار افلاك
پنج گانه ديگر ساخته شدند. از تمام اين اشارات استفاده مىشود كه آب عنصر اصلى است
كه از آن آسمان و زمين آفريده شد و اين مطابق كلام امام (ع) است.
(1307- 1302)
بحث سوّم-
در باره اين سخن امام (ع) است كه فرمود: ادام مربّها.
قطب راوندى
در معناى اين جمله گفته است كه اجتماع آب و باد و تسويه آب را به وسيله باد مقرر
فرمود. توضيح سخن راوندى اين است كه چون آب