responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه شرح نهج البلاغه نویسنده : ابن ميثم بحرانى ت محمدى مقدم و نوايى    جلد : 1  صفحه : 287

[لغات‌]

(روية): فكر، انديش (همامة النفس): همّت داشتن نفس به كارها، بعضى اين لغت را (همامة نفس) خوانده‌اند كه منظور ترديد در اراده است و از ريشه همهم كه به معناى آوازهاى آهسته و درهم و برهم است گرفته شده و بعضى همّة نفس خوانده‌اند.

(احاطه): تحويل و تحوّل، تغيير و انقلاب از حالى به حال ديگر است، بعضى اين كلمه را اجاله قرائت كرده‌اند. و اجلّه كه به معناى تعيين وقت است نيز خوانده‌اند.

(ملائمه): جمع كردن يا جمه (قرائن): جمع قرينه، آنچه كه به شي‌ء نزديك شود.

(احناء): جمع حنو، به معناى ناحيه و اطراف.

(فتقها)، شكافت آن را.

(غرائز): جمع غريزه و به معناى طبيعتى كه انسان بر آن سرشته شده است.

(اشباح): جمع شبح، به معناى شخص.

(اجواء): جمع جوّ، به معناى فضاى وسيع.

(ارجاء): جمع رجا، به معناى اطراف.

(سكائك): جمع سكاكه، به معناى فضاى بين آسمانها و زمين، هر فضاى خالى را هوا مى‌گويند.

(اجار): به جريان انداخت. بعضى اجار تلفظ كرده‌اند كه به معناى گرد هم آوردن و جمع كردن است (تلاطم): وقتى كه آب موج پيدا كند و امواج با يكديگر برخورد كنند.

(عصف الرّيح): وزش باد (ريح العاصفه): باد تند و شديد چنان كه اشيا را بشكند و خورد كند.

(سلّطها): بر آن مسلّط و چيره شد.

(دفيق): مندفق، ريزش شديد آب.

(زخار): مبالغه زاخر، به معناى پر.

(متن): باطن و استحكام هر چيزى.

(ريح زعزع): بادى كه اشياء را به حركت در آورد و با نيروى زياد آنها را از جا بكند.

(فتيق): شكافته شده.

(اعتقام): بستن و محكم كردن. گفته مى‌شود:

اعتقم الارض مهبّها يعنى زمين را خالى و بى‌گياه قرار داد از سخن عرب كه مى‌گويد عقمت الرحم گرفته شده يعنى رحم قادر به بارورى نيست. عقم بدون «ت» نيز روايت شده است، به اين معنا كه ابر را عقيم قرار داد كه درختان را باور نمى‌كند.

(مربّ): محل اجتماع.

(صفق و تصفيق): ضربى كه ايجاد صورت كند (عصف): وزش باد با شدت و قوّت.

(انارة الموج): آن را تهييج كرد و بالا برد.

نام کتاب : ترجمه شرح نهج البلاغه نویسنده : ابن ميثم بحرانى ت محمدى مقدم و نوايى    جلد : 1  صفحه : 287
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست