responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه شرح نهج البلاغه نویسنده : ابن ميثم بحرانى ت محمدى مقدم و نوايى    جلد : 1  صفحه : 288

(اصل البحر): آبى كه گودال وسيعى دارد. در عرف گاهى به درياى شور گفته مى‌شود.

(تموّج البحر): موج يافتن آب و بالا آمدن آن كه حكايت از هيجان و حركت دريا مى‌كند.

(مخض): به حركت در آمدن.

(مائر): حركت دار.

(عبّ): بالا آمد و بشدّت خارج شد.

(منفهق): وسيع.

(مكفوف): چيزى كه پايين نمى‌آيد.

(سمك البيت): سقف خانه.

(عمد): جمع كثره است براى ستونهاى خانه.

(سقاء): ظرف شير يا آب.

(عباب): آب زياد.

(زكام): آب انباشته.

(تسويه): برابرى و تعديل.

(سقف): اسم است براى آسمان.

(سموك): ارتفاع و بلندا.

(عامّة البيت): ستون خانه كه خانه بر آن استوار است.

(دسار): هر چيزى كه براى محكم كردن چيزى بكار مى‌رود مانند ميخ و ريسمان و نظايرشان.

(مستطر): پراكنده.

(فلك): آسمان. گفته شده كه واژه فلك از چرخ ريسندگى دايره شكل گرفته شده است.

(رقيم): اسم ديگر براى فلك است. و از رقم به معناى نوشتن و نقاشى گرفته شده است. چون ستارگان شبيه خطوط نقاشى هستند.

(اطوار): حالات مختلف و انواع متباين. كسائى گفته است. ملائك در اصل مألك با تقديم همزه بر لام بوده و از الوك كه به معناى رسالت است گرفته شده سپس مقلوب شده و لام قبل از همزه آمده است. و گفته شده ملك در اصل ملئك بوده است و به خاطر كثرت استعمال همزه حذف شده و ملك تلفظ شده و هنگامى كه جمع مى‌بندند همزه را باز مى‌گردانند و ملائكه و ملائك مى‌گويند.

(سأم): ملال، خستگى (مرق السهم): به تيرى گفته مى‌شود كه از يك طرف وارد و از طرف ديگر خارج شود (تلفع): به جامه پيچيده (سدنه): جمع سادن به معناى دربان و نگهبان.

(قطر): اطراف، ناحيه (ركن): طرف، جانب (نظائر): مانندها.

[ترجمه‌]

با قدرت كامله خويش خلايق را آفريد و بدون آن كه انديشه‌اى به كار برد و يا از تجربه‌اى استفاده كند و يا در خود جنبش و حركتى پديد آورد و همّتى به خرج‌

نام کتاب : ترجمه شرح نهج البلاغه نویسنده : ابن ميثم بحرانى ت محمدى مقدم و نوايى    جلد : 1  صفحه : 288
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست