به جود و عنايات
خداوندى است. خداوند متعال در گفته خود به همين معنى اشاره فرموده است كه: يَمُنُّونَ عَلَيْكَ أَنْ أَسْلَمُوا قُلْ
لا تَمُنُّوا عَلَيَّ إِسْلامَكُمْ بَلِ اللَّهُ يَمُنُّ عَلَيْكُمْ أَنْ هَداكُمْ
لِلْإِيمانِ إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ[1].
آنچه كه در
حقيقت نعمت خداست نمىتواند اداى نعمت خدا و يا سپاس آن باشد هر چند در عرف بر
همين معنى اداى نعمت گفته شده است، زيرا آنچه كه مفهوم متعارف حق در ميان مردم
مىباشد لازمهاش وجوب جزا و اداى شكر نعمت است تا در انجام آن از روى رغبت و ميل
شتاب كنند و منظور از انجام تكاليف خداوندى حاصل شود به اين دليل كه اگر معتقد
نباشد كه عبادت حقّى است از جانب خداوند، بلكه آن را فقط نفع خالص براى خود بدانند
نهايت كوشش را بكار نمىبرند زيرا فايده عبادت آن چنان كه هست براى مردم روشن
نيست، بسيار كم هستند افرادى كه به امرى همت گمارند كه نتيجه و منفعتش براى آنها
روشن نباشد خصوصا كه انجام آن مشقت و سختى فراوانى هم داشته باشد مگر به جبر
انگيزهاى از خارج آنها را به كار وا دارد.
(1039- 1031)
فرموده
است: لا يدركه بعد الهمم و لا يناله غوص الفطن
نسبت دادن
غوص به فطن در اينجا بر سبيل استعاره است، زيرا حقيقة غوص در رابطه با آب به حيوان
نسبت داده مىشود و اين استعاره از باب تشبيه معقولات است به محسوس كه در اين جا
آب است، جهت استعاره اين است كه صفات جلال و كمال خداوند در نامتناهى بودن و در
دست نيافتن بر حقايق و عمق آنها به درياى عظيمى شبيه است كه شناگر به ساحل آن دست
نمىيابد و غوّاص به جايگاه استوارى منتهى نمىشود. و چون شناگرى در اين دريا و
فرو
[1]
سوره حجرات (49): آيه (17)، (اى پيامبر) آنها بر تو منّت مىگذارند كه مسلمان
شدهاند، بگو اسلام خود را بر من منّت نگذاريد، بلكه خداوند است كه بر شما منّت
دارد كه به ايمان هدايتتان كرد اگر صادق هستيد.