سرّش اين است كه مردم
را به لزوم سپاس خداوند متعال و اعتراف به نعمتهاى او در آغاز هر سخن ارشاد كند.
زيرا ملاحظه جلال و عظمت حضرت حق و توجه به خداوند در همه احوال لازم است در گذشته
توضيح داديم كه حمد مفيد معناى شكر و عمومىتر از شكر است و منظور از معناى عام در
اين جا تعظيم مطلق مىباشد و اين به منظور همه اقسام حمد است زيرا سخن در زمينه
تمجيد مطلق خداوند مىباشد.
فرموده
است: الّذى لا يبلغ مدحته القائلون (1019- 1013)
مىگويم
(شارح) منظور حضرت از سخن فوق اين است كه خرد بشر بر چگونگى اداى ستايش و تنزيه او
آن چنان كه شايسته است آگاه شود. توضيح مطلب چنين است كه ثناى شايسته چيزى، زمانى
ممكن است كه بر كنه آن شيء آگاهى حاصل شود و اين در حق واجب الوجود ممكن نيست مگر
حقيقت ذات حق تعالى و صفات جلال و كمالش چنان كه هست به انديشه در آيد و مىدانيم
كه انديشه بشر از رسيدن به اين پايه ناتوان است.
بنا بر اين
هر چند از ناحيه ستايشگران امورى به صورت ستايش متعارف و بر طبق عادت براى خدا
صورت مىپذيرد و خداوند با صفات شايسته توصيف مىشود ولى در حقيقت اين كمال ستايش
خداوند در حقيقت امر نيست چون مردم به آنچه كه براى خداوند ستايش حقيقى است آگاهى
ندارند هر چند كه مدح حقيقى تصوّر شوند.
اين سخن حضرت
اشاره به ترتيب مردمان و آگاه ساختن آنان بر باطل بودن اوصافى است كه ذهنشان در حق
خداوند متعال به ميل خود ساخته است و حقيقت چنان نيست كه آنها مىپندارند. زيرا
گروهى در باره توحيد در جاى ديگرى از حضرت سؤال كردند فرمود: توحيد اين است كه او
را توهّم نكنى، در اين عبارت نيز حضرت توحيد را عبارت از عدم تصوّر او در ذهن
دانسته است، لازمه