لا از انّما است. بنا
بر اين آوردن لا براى تأكيد نفى پس از انّما زيباست به سبب فاصله طولانى كه ميان
لا و انّما وجود دارد. علاوه بر اين ما صحيح بودن جمله دوم را در اين جا قبول
نداريم به اين دليل كه گاهى براى تأكيد بيشتر به اين شكل مىآيد هر چند لا همراه
با انّما بهتر و زيباتر است.
گاهى به جاى
الّا از كلمه غير براى افاده حصر استفاده مىشود مانند:
ما جائنى غير
زيد و گاهى استفاده از غير معناى حصر ندارد مانند: ما جائنى غير زيد، كه بدون
اثبات حكم براى زيد آن را از غير زيد نفى مىكند.
بحث سوّم-
هر گاه ما و الا بر جمله داخل شوند
مقصود از حصر
آن چيزى است كه بعد از الا مىآيد خواه مرفوع باشد مانند: ما ضرب زيدا الا عمرو و
خواه منصوب باشد مانند: ما ضرب زيد الا عمرا. و همين حكم را دارد اگر اسم منصوب
بعد از الّا حال يا ظرف باشد. اگر فاعل و مفعول با هم پس از الّا در كلام بيايند
محصور اسمى است كه بلافاصله پس از الا قرار گرفته است مانند:
ما اضرب الا
زيد عمروا، در اين مثال حصر در مورد فاعل است كه بلا فاصله پس از الا قرار گرفته
است. همچنين اگر مفعول پيش از فاعل و بعد از الّا بيايد مخصوص به حصر مفعول خواهد
بود. همچنين اگر دو مفعول پس از الّا باشد مخصوص به حصر مفعولى است كه بلا فاصله
پس از الّا واقع شده است. مانند:
لم اكس الّا
زيدا جبّة «لباس را جز بر زيد نپوشاندم.»
حكم مبتدا و
خبر نيز چنين است هر يك از مبتدا و خبر را كه بلا فاصله بعد از الا بياورى مخصوص
به حصر مىباشد. حصر خبر مانند: ما زيد الّا قائما.
در اين مثال
قيام زيد مخصوص به حصر است نه ديگر حالات زيد. حصر مبتدا مانند: ما القائم الّا
زيد. در اين مثال زيد مخصوص به حصر است نه ديگرى.
ولى در انّما
مخصوص به حصر كلمهاى است كه در پايان جمله آمده باشد. مثلا در فاعل و مفعول چنين
است كه هر كدام در آخر قرار گيرند مخصوص به حصر