بار خدايا
رحم كن برناله ناله كنندگان، و اشتياق و فغان مشتاقان.
بار خدايا پس
رحم كن بر حيرت و سرگردانى ايشان در مواضع رفتن ايشان و رحمت فرما بر ناله ايشان
در مكانهاى در آمدن ايشان.
بار خدايا
بيرون آمديم بسوى تو در حينى كه مختلط شد بر ما شتران لاغر قحط سالها، و وعده
خلافي كرد ما را علامتهاى باران، پس هستى تو اميد مر اندوهگين را و رساننده بمطلوب
التماس كننده حزين را، مىخوانيم ترا در زمانى كه نا اميد شدند مردمان، و ممنوع شد
از باريدن ابرهاى آسمان، و هلاك شد چرندگان اين كه مؤاخذه نكنى بر عملهاى ما، و
اخذ نكنى ما را بگناهان ما، و نشر كن بر ما رحمت بىنهايت خود را بأبرهاى منفجر
بباران سخت و با شدّت، و با بهار ظاهر كننده ميوهها، و با نبات و گياه تعجب
آورنده خلقها در حالتى كه بريزد بر ما ريختنى بباران فراوان كه زنده سازى بآن آنچه
كه مرده، و باز گردانى بآن آنچه كه فوت گشته.
بار خدايا آب
ده ما را آب دادنى از جانب خود كه زنده سازد زمين مرده را و سيراب گرداننده باشد و
متصف شود بتمامى و عموم منفعت و پاكيزگى و ببركت و گوارائى و وسعت، در حالتى كه نمو
كننده باشد گياه آن، ميوه دهنده باشد شاخ آن، تر و تازه باشد برگ آن كه بلند نمائى
بآن، و قوّت دهى عاجز و ذليل را از بندگان خود، و زنده سازى بآن مرده را از شهرهاى
خود.
بار خدايا آب
ده ما را آب دادنى از نزد خود كه پرگياه شود بآن زمينهاى بلند ما، و جارى شود بآن
زمينهاى نشيب ما، و بفراخ سالى در آيد بسبب آن اطراف و جوانب ما و روى آورد و
اقبال كند بجهة آن ميوهاى ما، و زندگانى نمايد بآن چهار پايان ما، و نمناك بشود
بآن جماعتى كه از ما دورند، و استعانت جويند بآن مردماني كه در نواحى ما هستند از
بركتهاى با وسعت خودت و عطاهاى بزرگ خودت بر مردمان صاحب احتياج خود، و حيوانات
وحشى بىصاحب خود، و نازل كن بر ما باران تر كننده بارنده بسيار ريزان كه دفع كند
باران بزرگ قطره