پس دنيا هجوم آورنده بود بر أهل خود، و
عبوس بود در روى طالبان خود، ميوه او فتنه بود، و طعام او جيفه، و پوشش او ترس بود
از دشمنان، و لباس بيرونى او شمشير برّان، پس عبرت برداريد اى بندگان خدا و ياد
آوريد آن حالت را كه بود پدران شما و برادران شما بسبب آن حالت مرهون و محبوس، و
بجهت آن محاسب و مأخوذ، و قسم بزندگانى خود كه دير نشده است بشما و نه بايشان
عهدها و زمانها، و نگذشته است در ما بين شما و ايشان روزگارها و قرنها، و ينستيد
شما امروز از روزى كه بوديد در پشتهاى ايشان دور، يعنى مدتى نيست كه شما در اصلاب
آباء خود بوديد ايشان با ساير خويشان از شما مفارقت كردند و شما هم در اندك زمانى
بايشان ملحق خواهيد شد.
بخدا سوگند
كه نشنوانيد بشما رسول خدا عليه التّحية و الثناء چيزى را مگر اين كه من
شنوانندهام بشما آنرا، و نيست سمعهاى شما امروز كم از سمعهاى ايشان ديروز، و
شكافته نشد ايشان را ديدهها، و گردانيده نشد ايشان را قلبها در آن زمان مگر اين
كه عطا شديد شما مثل آنرا در اين زمان.
و بخدا قسم
كه نموده نشديد شما بعد از ايشان چيزى را كه ايشان جاهل آن بوده باشند، و برگزيده
نشديد بچيزى در حالتى كه ايشان محروم بوده باشند از او، و بتحقيق كه فرود آمد بشما
بلاها در حالتى كه جولان كننده است مهار آن، سست بى ثبات است تنك آن، پس مغرور
نسازد شما را آنچه كه صباح كرد در آن اهل غرور و ارباب شرور، پس اينست و جز اين
نيست كه آن دنيا سايه ايست كشيده شده تا مدت شمرده شده، مشحون بانواع قصور و محتوى
بكمال ضعف و فتور.
و من خطبة
له 7 و هى التاسعة و الثمانون من المختار فى باب الخطب
الحمد للّه
المعروف من غير رؤية، و الخالق من غير رويّة الّذي،